لبیک
 
همه چیز از همه جا برای بچه مسجدی ها
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان لبیک و آدرس labbaik.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لوگوی همسنگران
طراح قالب
معببر سایبری فندرسک

 

 

 

تحولات سوريه يك نماي نزديك و يك نماي دور دارد. نماي نزديك همان نمايي است كه شهروندان داخل سوريه هر روز با آن مواجه اند و نماي دور همان نمايي است كه ما هر روزه از طريق رسانه ها با آن مواجه مي شويم. اين دو نما با يكديگر تفاوت اساسي و بنيادين دارد.

سعدالله زارعی در روزنامه کیهان نوشت: در «نماي ميداني» سوريه پس از حدود 15 ماه كه از آغاز ماجراهاي امنيتي مي گذرد، وحدت و يكپارچگي خود را در سطوح مردم و حاكميت حفظ كرده است. اين مسايل مردم سوريه را به دو يا چند بخش تقسيم نكرد و نيز يكپارچگي دولت، ارتش و نيروهاي امنيتي را با شكاف مواجه نكرد. سوريه در طول اين 15 ماه هيچگاه شاهد برگزاري يك تظاهرات چند ده هزار نفره ضد دولتي نبوده و نشانه اي هم وجود ندارد كه بيانگر حمايت بخشي از مردم از آنچه در داخل توسط گروه هاي مسلح انجام مي شود و يا در خارج از مرزها توسط دولتهاي مخالف دمشق طراحي مي گردد و حال آنكه دمشق، حلب، لاذقيه و ساير مراكز استان هاي سوريه بارها شاهد تظاهرات چند صد هزار نفري هواداران بشار اسد بوده و مشاركت 57 درصدي مردم در همه پرسي قانون اساسي و مشاركت حدود 51 درصدي در انتخابات مجلس هم اسناد غيرقابل انكاري اند كه از پايگاه مردمي نظام سياسي سوريه خبر مي دهند.

از سوي ديگر در نماي نزديك شاهد اقدامات خشن تروريستي در بعضي از شهرهاي سوريه- بخصوص در سه استان حمص، حما و ادلب- هستيم. اين اقدامات از يك سو نشان مي دهد كه مخالفان پايگاه محكم مردمي ندارند چرا كه اگر چنين پايگاه و چنان جمعيتي وجود داشت، دولت و ارتش سوريه ياراي مقابله با آن را نداشتند. از سوي ديگر تمركز تروريسم در سه استان ياد شده كه در يك خط عمودي شامل بخشي از جنوب، بخشي از مركز و بخشي از شمال سوريه مي شود و اگر اين سه از كنترل دولت مركزي خارج شوند، سوريه به 4 بخش شرقي (شامل حلب، ديرالزور و حسكه) غربي (شامل لاذقيه و طرطوس) مركزي (اين سه استان) و جنوبي (شامل دمشق، سويدا، قنيطره و درعا) تقسيم مي شود و بقاي كشوري بنام سوريه مورد تهديد جدي قرار مي گيرد و اين به تنهايي نشان مي دهد كه تروريسم سوري يك پديده خارجي است.

در نماي رسانه اي اما ماجرا كاملا معكوس است. در اين منظر مخالفان عملا سوريه را در اختيار دارند! رژيم سوريه براي بقاي خودش به انواع جنايات دست مي زند و در نهايت بشار اسد و رژيم او فقط يكي دو گام تا فروپاشي مطلق فاصله دارند! در اين نما سوريه در معرض تهاجم نظامي بين المللي و يا تهاجم ناتو قرار دارد و امروز و فردا سناريو ليبي و عراق در سوريه هم به اجرا درمي آيد! اين دو نما به اين اندازه با هم مباينت و مغايرت دارند. ما مشابه اين دو تصوير متضاد را در سال 1388 در ايران شاهد بوديم. در آن زمان ما كه در داخل ايران و بخصوص در شهر تهران بوديم با تصور نزديك و واقعي مواجه بوديم و از اين رو مي دانستيم كه فتنه ياراي غلبه بر انقلاب را ندارد اما دوستان ما در خارج از مرزها كه از طريق رسانه ها مسايل را مي ديدند، بشدت نگران بودند و بعضا تصور مي كردند كار نظام جمهوري اسلامي تمام است. در همان موقع بعضي از اين دوستان را در ايران ملاقات مي كرديم و مي ديديم كه چه حرص و جوشي خورده اند. بد نيست كه يك اعترافي داشته باشيم غرب واقعا در تصويرسازي «ناواقعيت» بسيار موفق عمل مي كند و ما در تصويرسازي از واقعيت بسيار ضعيف هستيم و اگر لطف خداي متعال نبود ناواقعيت بر واقعيت غلبه مي كرد.
در تحليل تحولات سوريه توجه به نكات زير ضرورت دارد:

1-
چندي است بحث جايگزين شدن «گروه تماس بين المللي» به جاي «طرح كوفي عنان و ناظران بين المللي» مطرح شده است. حدود 7 روز پيش كوفي عنان در گزارش كار به شوراي امنيت و مجمع عمومي سازمان ملل ادعا كرد كه: «سوريه به نقطه برگشت ناپذيري رسيده است» و «سازمان ملل بايد بي درنگ مديريت مسايل سوريه را دردست بگيرد.» همزمان با اين مسئله، عربستان و قطر با وقاحتي شگفت آور از شوراي امنيت خواستند سوريه را ذيل بند 7 منشور سازمان ملل- يعني قيمومت- ببرد و اداره سوريه را بدست بگيرد. آمريكايي ها نيز با صراحت از گزينه نظامي و تكرار نسخه عراق- حمله بدون مجوز- حرف زدند و دست آخر سروكله بحث «گروه تماس بين المللي» پيدا شد. آنان كه با مسايل سوريه از نزديك آشنايي داشتند و تحولات آن را به دقت بررسي مي كردند مي دانستند كه اين تبليغات ظاهري دارد و باطني كه از هم متنافر مي باشند. كاملا معلوم بود كه سوريه نمي تواند ذيل بند 7 منشور قرار گيرد چرا كه كشوري ذيل اين بند قرار مي گيرد كه «صلح و امنيت بين المللي» را به خطر انداخته باشد يعني به كشوري حمله كرده و يا ديگر كشورها را بطور جدي تهديد كرده باشد كه نه تنها هيچكدام از اين دو اتفاق نيفتاده بلكه سوريه كشوري است كه بخشي از آن در اشغال رژيم صهيونيستي (جولان و جبل الشيخ) و بخشي از آن در اشغال تركيه (استان شمالي اسكندرون) است و علاوه بر آن اين عربستان، قطر، تركيه، فرانسه، انگليس و آمريكا هستند كه با صراحت از اقدامات نظامي عليه دولت سوريه و تجهيز نظامي مخالفان آن حرف زده و وارد عمل شده اند. علاوه بر آن با وجود مخالفت روسيه و چين امكان صحنه سازي حقوقي براي اعمال بند 7 وجود ندارد. نكته ديگر اين است كه اساساً زماني اين حرف ها به ميان آمده كه مأموريت عنان- بنا به اعتراف خود او- نه در پي عدم همكاري دولت دمشق بلكه بواسطه تشديد اقدامات تروريستي شكست خورده است با اين وصف فضاي امنيتي سوريه فضايي دولت ساخته نيست كه با حذف آن از ميان برود اما البته اين تروريسم ماموريت دارد تا هر طرح سياسي را با بن بست مواجه كند چرا كه دستگاه هاي گرداننده تروريسم با توجه به اوضاع نامساعدي كه در منطقه براي آنان پيش آمده است به دوره اي از هرج و مرج در سوريه نياز دارند. آنان معتقدند اگر روند بطور طبيعي پيش برود اسلام گرايي كل منطقه را دربرمي گيرد.

2-
بحث حمله نظامي به سوريه كماكان امكان وقوعي ندارد از يك طرف مانع حقوقي در شوراي امنيت كماكان وجود دارد، از سوي ديگر ناتو بدون در اختيار داشتن يك منطقه وسيع ارضي در جوار مرزهاي سوريه قادر به عمليات زميني- كه شرط لازم سقوط يك نظام سياسي است- نيست و ترديدي در اين نيست كه هيچ كدام از همسايگان سوريه- حتي رژيم متجاوز صهيونيستي- حاضر نيستند كه بخشي از سرزمين خود در مرز را به ناتو براي عمليات واگذار كنند چرا كه واگذاري زمين به معناي پذيرش جنگ در درون كشور كمك كننده است و همه مي دانند كه نه تركيه، نه اردن و نه رژيم صهيونيستي نمي توانند پذيراي جنگ باشند و تبعات آن را تحمل نمايند، عراق و لبنان هم كه خود را با سوريه در يك موقعيت و سرنوشت مي بينند. علاوه بر اين دو، حمله به يك كشور زماني به نتيجه مي رسد كه در درون آن سرزمين گروه مخالف از ظرفيت و توانايي لازم براي بهره برداري از فشار خارجي برخوردار باشد در شرايط فعلي كه مخالفين حتي به اندازه يك روستا هم زمين در اختيار ندارند عمليات صرف هوايي چه موفقيتي مي تواند داشته باشد نكته ديگر در اين ميان ارتش قدرتمند سوريه است، اين ارتش حدود 300 هزار عضو دارد و طي 40 سال گذشته- از ژوئن 1967تاكنون- در حالت آماده باش بوده و دائماً خود را براي يك جنگ آماده مي كرده و امروز در زمره يكي از چند ارتش مقتدر خاورميانه است. ارتش سوريه از ارتش تركيه اگر قوي تر نباشد ضعيف تر نيست و باز بايد به اين موارد جايگاه سوريه در جبهه قدرتمند مقاومت را اضافه كرد كه مردم و دولت سوريه از حمايت قاطع و همه جانبه نيروهاي مقاومت در منطقه و بخصوص جمهوري اسلامي برخوردار است. ايران قطعاً حمله نظامي خارجي به سوريه را به منزله حمله به ايران و مقدمه حمله به ايران ارزيابي مي كند و دست روي دست نمي گذارد با اين وصف كاملاً واضح است كه حمله نظامي به سوريه فقط مي تواند در تريبون و رسانه مطرح باشد.

3-
اما بحث گروه تماس بين المللي در واقع اين بحث خود به خود به معناي بن بست طرح هاي غربي عربي عليه سوريه است تا همين ديروز تركيه، قطر و عربستان، محور منطقه اي و آمريكا، فرانسه و انگليس محور فرامنطقه اي حل و فصل مسايل سوريه با رويكرد سقوط رژيم اين كشور- به هر نحو ممكن- بودند و اجلاس پشت اجلاس در استانبول، پاريس و دوحه برگزار مي كردند و با وقاحت از اقدامات تروريستي حمايت مي كردند الان كه بحث گروه تماس بين المللي با عضويت اين كشورها و روسيه، چين و ايران مطرح مي شود به اين معناست كه آن طرح ها شكست خورده كما اينكه عنان هفته پيش شكست طرح عربي و شوراي امنيت را صراحتاً اعلام كرد وقتي پاي ايران، روسيه و چين به بحث سوريه باز شود كاملاً پيداست كه از فشار عليه مردم و دولت سوريه كاسته مي شود و فشار بر تروريست ها و كشورهاي حامي آنان افزايش مي يابد. وقتي ايران و دو عضو ثابت شوراي امنيت در گروه تماس حضور دارند، نه اين گروه و نه شوراي امنيت نمي توانند گزارشي مبتني بر مجازات دولت بشار اسد- كه حقيقتاً قرباني تروريسم غربي و عربي است- به شوراي امنيت منعكس كنند. در اين فضا طبعاً يا گروه تماس با مخالفت آمريكا، انگليس، عربستان و... منحل مي شود كه ضرري براي دولت سوريه ندارد يا اينكه به كار خود با هدف دستيابي به راه حل سياسي ميان دولت و مخالفان ادامه مي دهد كه بازهم با توجه به اينكه دولت و مردم سوريه منسجم اند و مخالفان دچار اختلاف هستند به نفع دمشق تمام مي شود. حال شما نگاه كنيد به تصويرسازي رسانه اي كه طي هفته گذشته القا مي كند كه مهمترين مأموريت گروه تماس بين المللي مديريت مسايل سوريه پس از بركناري بشار اسد از قدرت مي باشد. حالا بد نيست اوضاع سوريه را از نگاه دستگاه امنيتي رژيم صهيونيستي هم ببينيم؛ دو هفته پيش دستگاه اطلاعاتي ارتش اسرائيل (امان) در تجزيه و تحليلي كه به كنست (پارلمان رژيم) ارائه كرد، گفت: «سوريه انسجام خود را حفظ كرده و متأسفانه بشار اسد آنطور كه تصور مي شد رفتني نيست

4- مخالفان طي هفته هاي اخير دچار اختلافات جدي شده اند. برهان غليون كه اهل حمص است كنار گذاشته شد. يك نفر كرد- عبدالباسط سيدا- اهل استان كردنشين حسكه جاي او را گرفت. غليون نتوانست در مراكزي كه داراي گرايشات معتدل تري بودند- نظير مخالفان دمشقي يا حلبي- نفوذ كند به اين دليل كنار زده شد در حاليكه صدرا نيز نفوذي در دمشق و حلب و حمص و حماء و ساير شهرها نداشته و نفوذ او در حسكه محدود مي شود. از سوي ديگر در بخش نظامي اخيراً يك نظامي بنام شيخ به جاي رياض الاسعد معرفي شد و او پس از درگيري با رياض از فرماندهي كناره گرفت و همزمان با آن مواضع تندي عليه اخوان المسلمين سوريه گرفت و خبرهاي ديگر كه همه از اختلاف ميان آنان حكايت مي كند، با اين وصف مي توان گفت طرح هاي ضدسوري شانسي براي موفقيت ندارند. 



برچسب‌ها: سوریه, بشار اسد, اتفاق, شورش, توطعه,
[ جمعه 2 تير 1391 ] [ 23:18 ] [ دانیال عادل فر ]

 

 چقدر با آل‌سعود آشنایی دارید؟ دیکتاتورهای عربستان چگونه در تمام سطوح اداره این کشور رسوخ کرده‌اند؟ چگونه یک کشور به دست یک خاندان اداره می‌شود؟ برای آشنایی با خاندان سعودی با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.

 

 به گزارش حریم یاس به نقل از مشرق: زمانی آل سعود، خاندان حاکم بر عربستان تلاش بسیار می‌کرد تا به هر طریق ممکن بر جنگ داخلی که در میان شاهزاده‌های آل سعود جهت رسیدن به قدرت در جریان بود و هم‌چنین فساد حاکم بر این خاندان سرپوش بگذارد، اما این دو خصوصیت اکنون به دو شاخص مهم و غیرقابل انکار این خاندان تبدیل شده و می‌رود تا موجبات سرنگونی و سقوط آن را رقم بزند،. این مطلب نگاهی دارد به این دو شاخص تا خواننده را بیش از پیش با فضای حاکم بر این خاندان و آثار مترتب بر آن آشنا کند.

  

نگاهی به تاریخ سیاسی عربستان

 

اگرچه پادشاهی عربستان سعودی در سال ۱۹۳۲ میلادی پایه‌گذاری شد، اما خاندان حاکم بر این کشور دارای تاریخ طولانی از فعالیت‌های نظامی و سیاسی در شبه جزیره عربستان هستند. در سال ۱۹۰۲، این خانواده به رهبری “عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود” بر ریاض حاکم شد.

 

بین سال‌های ۱۹۰۲ تا ۱۹۳۲ میلادی، ملک عبدالعزیز تمام دشمنان خود را شکست داد تا با تصرف “الاحساء” در شرق و “عسیر” و “حجاز” در غرب کاملاً عربستان را به تصرف خود درآورد.

 

 

 

 

 

 

 

 (عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود)

 

 

عربستان مأمن جوامع متفرق با عقاید و سنن متعدد

 

پس از به قدرت رسیدن عبدالعزیز پادشاهی عربستان سعودی، مأمن جوامع متفرق با عقاید مذهبی و سیاسی متعدد و سنن قبیله‌ای متنوع شد. ملک عبدالعزیز برای شکست دادن رهبران محلی بر قدرت نظامی و وهابیت تکیه کرد.

 

اواسط قرن هجدهم عبدالوهاب و بنیانگذار سلسله آل سعود اتحادی به وجود آوردند که در پس آن شیوخ و مفتی‌ها به حکومت آل‌سعود مشروعیت ‌بخشیدند و از آن تاریخ، آل‌سعود قبضه قدرت را در عربستان به دست گرفت.

  

 

 

 

شجره‌نامه آل‌سعود

 

ریشه‌های یهودی آل‌سعود

 

“مستر همفر” جاسوس مشهور انگلیسی طی سال‌های ابتدایی قرن هجدهم در خاورمیانه برای نخستین بار به ریشه‌های آل‌سعود می‌پردازد که برخلاف ادعای عبدالعزیز و براساس اعتراف شجره‌نویسان سعودی، اصل و نسب آنها به یک فرد یهودی به نام “ابراهیم موشه” می‌رسد.

 

اسناد به دست آمده درباره شجره آل‌سعود بر این نکته تأکید می‌کنند که در قرن نهم هجری مطابق با قرن پانزدهم میلادی، شخصی به نام “مانع احسایی” جد نخست آل‌سعود از قبیله یهودی “عنیزه” زمینی را در نجد عربستان به دست آورده و بعد از او نوه پسری‌اش به نام “موسی” با جنگ و کشتار و غارت، املاک بسیاری را برآن می‌افزاید.

 

“ابراهیم موسی” یا “ابراهیم موشه”، پسر موسی نقش مهمی در شکل‌گیری آل‌سعود داشت که نوه‌اش به نام “مقرن سعود”، رأس این خاندان به شمار می‌آید.

 

مُردخای ابراهیم موشه و فرزندانش با تغییر نام و انتخاب اسامی عربی، خود را در میان مسلمانان جا زدند از جمله اینکه با پرداخت مبلغ سی و پنج هزار پوند مصری به “محمد امین تمیمی” مدیر کتابخانه‌های کشور سعودی در سال ۱۳۲۲ هجری قمری، آل‌سعود و آل‌عبدالوهاب را به نبی اکرم(ص) منسوب کردند.

 

 

 

 

 

 

 

(امین تمیمی، نفر دوم از سمت راست)

 

خاندان حاکم

 

موضوع جانشینی و ولی‌عهدی در عربستان با دیگر کشورهای سلطنتی دنیا تفاوت دارد. عبدالعزیز بن سعود سنتی را بنیان نهاد که براساس آن سلطنت از برادر به برادر برسد؛ نه از پدر به پسر.

 

او مقرر کرد در صورت زنده بودن پسرهایش هیچ‌کدام از نوه‌هایش نمی‌توانند به حکومت برسند. این سنت تا امروز حفظ شده و پادشاهی عربستان به پسران عبدالعزیز رسیده است.

 

هم اکنون ولی‌عهد سعودی پس از مرگ “سلطان بن عبدالعزیز”؛ “نایف بن عبد العزیز” است که از سال ۱۹۷۵ میلادی وزیر کشور عربستان و معاون دوم ملک عبدالله بود و غرب به خاطر دیدگاه‌های محافظه‌کارانه‌اش که مخالف هرگونه اصلاحات است، به شدت از وی حمایت می‌کند.

 

 

 

 

 

سلطان بن عبدالعزیز

  

جنگ قدرت در خاندان سعودی

 بسیاری از کارشناسان بر این باورند،‌ مرگ “سلطان بن عبد العزیز” ولی‌عهد سابق عربستان موجب تشدید جنگ قدرت در خاندان سعودی شده است؛ بسیاری از شاهزادگان سعودی هم اکنون به نظام انتخاب ولی‌عهد در این خاندان معترض هستند و اعتقاد دارند، این نظام موجب می‌شود تا قدرت همواره در دست نسل اول خاندان یعنی پسران ملک عبدالعزیز باقی بماند و هیچ‌گاه قدرت در این خاندان به نسل جوان آن یعنی نوادگان عبدالعزیز نخواهد رسید و همین موجب شده تا هم اعتراض‌ها به شیوه انتخاب ولی‌عهد و هم جنگ قدرت در آل‌سعود به شکل قابل ملاحظه‌ای تشدید شود.

 

 

 

شاهان سعودی و اولیای عهد آنان

 

در این میان هیچ‌گاه نباید برخی از شاهزادگان سعودی را نادیده گرفت که نقش پررنگ‌تری را در عرصه سیاسی این کشور بازی می‌کنند؛ افرادی چون “بندر بن سلطان” پسر سلطان بن عبدالعزیز که سال‌ها سفیر عربستان در امریکا بود و پس از مرگ فهد و به قدرت رسیدن عبدالله به ریاست شورای امنیت ملی عربستان سعودی نیز انتخاب شد. وی از جمله کسانی است که هیچ‌گاه از مناصبی که در اختیار داشته راضی نبوده و همواره خواهان سهم بیشتری از قدرت است به گونه‌ای که در سال ۲۰۰۸ میلادی قصد داشت با کودتا علیه پادشاه قدرت را در این کشور به دست بگیرد،‌ به همین دلیل است که پس از سال ۲۰۰۸ میلادی پادشاه عربستان، بندربن سلطان را از نظر سیاسی تقریباً منزوی کرده است.

 

 

بندر که به‌شدت توسط امریکا و غرب حمایت می‌شود، دیدگاهی سکولار و غربی دارد و خواهان تغییر بافت سنتی جامعه عربستان است و حتی گفته شده هنگامی‌که پدر ولی‌عهدش در قید حیات و ملک عبدالله برای درمان در آمریکا بود، پدر را تحریک کرده تا با یک کودتا قدرت را به دست گیرد و مانع به قدرت رسیدن احتمالی نایف در صورت مرگ ملک عبدالله شود غافل از این‌که اجل به وی فرصت نداد. مسلم است که در آن زمان بندر به خوبی می‌دانست در صورت رسیدن سلطان به قدرت او زمام بیشتر امور را به دست خواهد داشت.

 

 چهره‌های پر قدرت خاندان سعود

 

 

-  سلمان بن عبدالعزیز

  

 

 

 


 

 

مشعل بن عبدالله

 

 

از دیگر چهره‌های پر قدرت خاندان سعود باید از مشعل فرزند پادشاه نام برد. وی امیر منطقه نجران در جنوب کشور است. مشعل پیش از برعهده گرفتن امارت منطقه نجران در سال  ۲۰۰۹ میلادی، معاون بازرسی گارد ملی بوده‌است. وی با کمتر از ۳۰ سال سن از جوان‌ترین نواده‌های قدرتمند ملک عبدالعزیز است.

 

 

 

- محمد بن فهد، امیر منطقه شرق

 

امیر محمد ۶۱ ساله پسر فهد پادشاه اسبق عربستان است. امیر محمد که امیر منطقه نفت‌خیز شرقی در سواحل خلیج فارس است، بسیار به ملک عبدالله نزدیک است. از وی به عنوان یکی از نوادگان قدرتمند ملک عبدالعزیز یاد می‌شود که در صورت انتقال قدرت به نوه‌های عبدالعزیز از مدعیان اصلی قدرت خواهد بود.

 

امیر متعب ۵۸ ساله فرزند پادشاه است. وی پیش از رسیدن ملک عبدالله به پادشاهی، به عنوان معاون پدرش در گارد ملی عربستان فعالیت می‌کرد و اکنون رئیس گارد ملی (حرس الوطنی) است. گارد ملی در کنار ارتش یکی از نیروهای مسلح عربستان است. اگر ساختار رسیدن قدرت از پدر به فرزند در عربستان مرسوم بود، او بخت نخست جانشینی پدرش در مقام پادشاهی به شمار می‌رفت.

 

آل سعود, خاندان, فاسد, عکس,

[ چهار شنبه 31 خرداد 1391 ] [ 14:43 ] [ دانیال عادل فر ]

 تاریخ هم برای خودش علم شده، آن هم چه علمی ؛ عریض و طویل و گستره اش به اندازه ی خلقت است !

تسلط به این علم هم کار مشکلی است و به این جهت است که آن را به گرایش های مختلف تقسیم بندی کرده اند.

اما عبرت و درس گرفتن از تاریخ نه نیازی به تسلط دارد و نه نیاز به گرایش !

پس به چه چیز احتیاج است ؟

« «  بصـــیرت » »

چه زیبا فرمود امیرمؤمنان :

 

و ما اکثر العبر و قل الاعتبار = چه زیاد است عبرت ها و چه کم است عبرت گیرندگان

 

خلاصه این که، انقلاب ما هم برای خود تاریخ دارد آن هم چه تاریخی ؛ پر فراز و فرود .

فقط در این زمینه به ابتدای دهه های انقلاب که نگاه کنیم چه حوادثی رخ داده و چه تجربه هایی به دست آمده؛ تلخ و شیرین، کوچک وبزرگ .

 

 


 

سال 58 : رأی به جمهوری اسلامی ، ترور بزرگان انقلاب ، تصویب قانون اساسی ، قائله غرب کشور و پاوه و...

سال 68 : رحلت امام امت ، ولایت امام خامنه ای ، بازنگری قانون اساسی و ...

سال 78 : حوادث کوی دانشگاه ، اعتراض ها ، تبدیل اعتراض ها به یک حرکت براندازانه ، پایداری حزب الله بر اهداف امام ، آقا ، انقلاب، شکست دشمن ، ...

سال 88 : حضور کم سابقه مردم در انتخابات ، راه اندازی اعتراض های خیابانی ، نامه های بی سلام و بی ... ، خطبه های حضرت آقا در کنترل اوضاع و هدایت اجتماع و در مقابل خطبه های ... ، در یک کلام فتنه و فتنه تا جسارت به عاشورای امام حسین و در نهایت خلق حادثه 9 دی و به ذلت و ضلالت افتادن فتنه گران و بسته شدن پرونده فتنه 88.

چه خبر ها که در این سال ها نبوده .

اما آن چیزی که در آخر این حوادث به دست آمده، یک چیز بیش نیست : پایفشاری امت بر اهداف انقلاب و پایداری حزب الله در مقابل تمام فشارها .

آن چیزی که مهم است این هست که از این عبرت ها درس گرفته می شود یا نه ؟

مردم همیشه خوب امتحان را پس داده اند اما گاه بعض از خواص در کوران اتفاقات بدجوری از قافله امت جا مانده و امام امت را تنها رها کرده اند .

به هوش باشید و باشیم؛ حوادث بزرگ در راه است !

در گذر گاه تاریخ به علت ریزش برخی ها با خطر سقوط مواجه است، با بصیرت حرکت کنید !

 

 

منبع:http://www.leader.mihanblog.com

 

 

 

 

 



برچسب‌ها: تاریخ, بصیرت, ریزش, جمهوری اسلامی ایران,
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391 ] [ 14:41 ] [ دانیال عادل فر ]

 آیا تا به حال به عوارض استفاده زیاد از اینترنت و فناوری‌های دیجیتال و تاثیرات منفی آن بر روی ذهن افراد فکر کرد‌ه‌اید؟

بدون شک می توان عنوان "پیچیده ترین عضو بدن" را به مغز نسبت داد. کنترل کننده اصلی بدن انسان که بخش های مختلفی را شامل می شود و احساسات انسانی، محاسبات ریاضی، کنترل اندام و بسیاری دیگر از امور را کنترل می کند. امروزه انسان با فناوری های دیجیتالی سر و کار دارد که به صورت شبانه روزی در زندگی انسان نقش داشته و کم کم به بخش جدایی ناپذیر از زندگی او تبدیل شده اند.


بسیاری از افرادی که با وسایل الکترونیکی و اینترنت سر و کار دارند تصور می کنند که می توانند در زمانی کمتر مسائل بیشتری را تجزیه و تحلیل کرده و سپس حل کنند. اما در تحقیقاتی که در دانشگاه استنفورد آمریکا انجام شد مشخص شده است که افرادی که با اینترنت و فناوری های دیجیتال سر و کار دارند در آنالیز و حل مسائل با مشکل بیشتری رو به رو می شوند. این محققان بر این باورند که این فناوری ها سرعت ما را افزایش داده است اما در عین حال باعث شده است تا ما کم دقت تر شویم. در عین حال این استفاده از ابزار چند رسانه ای باعث می شود تا دراز مدت سیستم حافظه مرکزی ما با آسیب رو به رو شود.

 

د� �������� به دور باشید.

افزایش زمان خواب و استراحت از جمله دیگر راه های مقابله با فشارهای حاصله از فناوری های دیجیتال و اینترنت است. فراموش نکیند که یکی از عوارض استفاده بیش از حد از این وسایل کم خوابی و بدخوابی است. برای مقابله با این شرایط بهتر است که ساعات خواب خود را افزایش دهید.

 


در بخش دیگری از این تحقیقات مشخص شده است که استفاده بیش از حد از این وسایل باعث آسیب دیدن بعضی از توانایی های ما در زمینه روابط اجتماعی می شود. این افراد در جمع های دوستانه و یا در هنگام بروز احساسات خود دچار مشکل خواهند شد.

از سوی دیگر افرادی که برای ساعتهای متوالی به صورت آنلاین فعالیت می کنند با علائمی همچون بی توجهی به اطراف و اخلاق تند مواجه می شوند. این عمل به دلیل فشارهای بالای وارده به بدن است که باعث می شود تا مغز شخص دستور ترشح بیش از پیش آدرنالین را صادر کند و پس از مدتی بخش مسئول کنترل احساسات در مغز کلا از کار می افتد.

اما ببینیم که راه حل های برون رفت از معضل چیست. سعی کنید تا در زمان حال به کارها و مشغله های خود رسیدگی کنید و از چک کردن لحظه ای ایمیل خود و سر زدن به صفحات خود در شبکه های اجتماعی پرهیز کنید.

در زمانی که برای استرحت اختصاص دادید از وسایل الکترونیکی و ارتباطی دور شوید. تلفن همراه، تبلت و یا کامپیوتر را از خود دور کنید. سعی کنید تا در زمان استراحت کاملا از مظاهر زندگی مدرن امروزی به دور باشید.

افزایش زمان خواب و استراحت از جمله دیگر راه های مقابله با فشارهای حاصله از فناوری های دیجیتال و اینترنت است. فراموش نکیند که یکی از عوارض استفاده بیش از حد از این وسایل کم خوابی و بدخوابی است. برای مقابله با این شرایط بهتر است که ساعات خواب خود را افزایش دهید.



برچسب‌ها: مغز, اینترنت, عوارض, افسردگی, اینترنت,
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391 ] [ 14:38 ] [ دانیال عادل فر ]

 یه روز یه ترک بود ...

 
 
 
 
 
http://axgig.com/images/75648191038207109330.jpg
 

 

اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.شجاع بود و نترس.

در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد 

او برای مردم ایران ، آزادی می خواست

و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند.



 
یه روز یه رشتی بود...
 

 

 

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی.او می توانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند

اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را 

و برای همین در برابر ستم ایستاد
آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند.
 

 

 


 
یه روز یه اصفهانی بود...
 

 

 
اسمش حسین خرازی
 
وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.

آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت.
 

 


 
یه روز یه ...
 
 
 
ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و ... !
 

 
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند 

                   
و به تلاش برای شکستن قفل دوستی ما افتادند

و از آن پس "یه روز یه ... بود" را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه 

های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار 

کرده اند ،  به  "جوک ها " و "طعنه ها" و "تمسخرها" سرگرم باشند

وچه قصه غم انگیزی...



برچسب‌ها: یه روز, یه ترک, یه رشتی, یه اصفهانی,
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391 ] [ 14:37 ] [ دانیال عادل فر ]
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391 ] [ 14:33 ] [ دانیال عادل فر ]

 رئیس ستاد مشترک اسرائیل گفت: “در صورت نیاز، اسرائیل کاملا آماده حمله به ایران است.”

به نظر شما منظور ایشان از به کار بردن «در صورت نیاز» چیست؟!

نظریه اول: آقا ما از بچگی کتک خورمون ملس بوده! الآن چند وقتی هست که کسی ما رو گوشتمالی نداده! یه جورایی نیاز داریم یکی ما رو بزنه! مرض داریم دیگه، دست خودمون هم نیست!! در صورت بیشتر شدن این نیاز به ایران حمله می کنیم تا بعد مدت ها یکی ما رو بزنه و دلی از عزا در بیاریم!

نظریه دوم: ما چند وقتی هست افسردگی گرفتیم. قرص هامون هم گرون شده واسمون نمی خرن! به فکر خودکشی هستیم، چندتا گزینه هم واسه خودکشی مون پیدا کردیم. یکی از گزینه های خودکشی، حمله به ایران هست! در صورت نیاز گزینه حمله به ایران رو انتخاب می کنیم تا راحت تر توی کمتر از ۲۴ ساعت فوت بشیم!

نظریه سوم: «در صورت نیاز» یعنی کشک! یعنی به اثبات رسیدن ضرب المثل: «سگی که واق واق می کند، پاچه نمی گیرد!»

***

این به اصطلاح ژنرال همچنین گفته است: “احتمال آغاز جنگ توسط تهران کم است.”

این ها هم کلی خنگ تشریف دارند! از یک طرف چون خودشان تنهایی می ترسند غلطی بکنند، هی می گویند تهران می خواهد به ما حمله کند تا شاید چند کشور دلشان به حال آنها بسوزد و چند نفری بیایند به ما حمله کنند و از طرف دیگر اینطوری خودشان را لو می دهند و اعلام می کنند که خودشان هم می دانند که ایران در حال حاضر نمی خواهد با کسی جنگ راه بیندازد! بعدش هم ما بخواهیم حمله کنیم شل کن، سفت کن راه نمی اندازیم! تهدید الکی هم نمی کنیم؛ یکهو شب می یایم و در کمتر از چند ساعت جنگ رو به اتمام رسونده و صبح صبحانمون رو توی کاخ شما میل می کنیم!

***

این ژنرال که آی کیویش کمی بیشتر از جلبک و کمی کمتر از موزاییک تشخیص داده شده است، در جمله ای دیگر کلا خودش را لو داده و گافی بزرگ می دهد. وی همچنین گفته است: “همواره نیاز است که تهدید حمله به ایران وجود داشته باشد.” به عبارت دیگر؛ ترجمه صحبت ایشان این می شود: “همه تهدیدهای ما کشک هست! ولی از اونجایی که ما خیلی پررو هستیم همیشه ایران رو تهدید می کنیم!”



برچسب‌ها: اسرائیل, تحدید, ایران, حمله,
[ چهار شنبه 31 خرداد 1391 ] [ 14:32 ] [ دانیال عادل فر ]

نگاه به صورت عالم از روى محبت، عبادت است

امام موسى ‏بن‏ جعفر علیه السلام مى‏ فرمایند:

«النَّظَرُ الى وَجْهِ الْعالِمِ حُبّاً لَهُ عِبادَة»

« نگاه به صورت عالم از روى محبت، عبادت است».

وسائل 18/ 458 به نقل از سایت صلوة

 

حدیثی از امام موسی کاظم علیه السلام درباره نماز جماعت

قال ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام: إن الصلاة فی الصف الاول کالجهاد فی سبیل الله عزوجل.

امام موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: نماز در صف اول جماعت همانند جهاد در راه خداوند متعال است.

وسائل الشیعه، ج5، ص 387. به نقل از سایت راسخون

تعدادی دیگر از احادیث را درباره نماز جماعت بخوانید در : تعدادی از احادیث معصومین علیهم السلام درباره نماز جماعت

 

شیعه واقعی در کلام امام موسی کاظم علیه السلام

عن الامام الکاظم علیه السلام: « ... انما شیعة علیّ من صدق قوله فعله »

امام کاظم علیه السلام فرمود: « همانا شیعه علی کسی است که قول او فعلش را تصدیق نماید»

کافی / ج 8 / ص 228 / ح 290

به نقل از کتاب دفاع از تشیع و پاسخ به شبهات/ علی اصغر رضوانی / انتشارات جمکران

(بقيه در ادامه مطالب)




برچسب‌ها: حديث, احاديث, روايات, امام موسي, كاظم,
[ پنج شنبه 25 خرداد 1391 ] [ 19:54 ] [ دانیال عادل فر ]



هفتمین امام شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در هفتم ماه صفر سال 128 هجری قمری در ابواء متولد گردید.
پدر بزرگوارش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام و مادر گرامیش حمیده است.
میلادش برای امام صادق علیه السلام چنان شادی‌بخش بود که آن حضرت به‌همین مناسبت سه روز جشن گرفت و مردم مدینه را اطعام نمود.
نام مبارکش موسی و القاب و کنیه هایش متعدد است؛ مشهورترین لقبش کاظم و صابر و معروف‌ترین کنیه‌اش ابوالحسن است. نقش نگین انگشتری‌اش جمله حسبی الله بوده است.

او که براساس تقدیر الهی قرار بود پس از پدر بزرگوارش امامت امت را به عهده بگیرد،
تحت تربیت فوق‌العاده امام صادق مراحل رشد و کمال را پشت سر گذاشت و مرحله نوجوانی و جوانی را طی نمود، به گونه ای که تا آخر عمر، جلال و جمال الهی در صورت و سیرتش مشهود بود.

از حوادث مهم دوران جوانی آن امام، مرگ نابهنگام برادر بزرگترش، اسماعیل، بود که از الطاف خفیّه الهیّه محسوب می‌شد و زمینه‌ساز تثبیت امامت وی شد. تلاش امام جعفر صادق علیه السلام نیز در این راستا و به منظور جلوگیری از انحراف جریان امامت بود. هر چند بعدها نیز گروهی پیدا شدند و پس از امام صادق علیه السلام معتقد به امامت اسماعیل گشتند و مرگ او را انکار نمودند.

سرانجام پس از شهادت جانگداز امام صادق، موسی بن جعفر علیه السلام در سن بیست سالگی مسؤولیت بزرگ امامت و هدایت امّت را در یکی از بحرانی‌ترین دوران‌ها به دوش گرفت.

از مشکلات روزهای نخستین امامت موسی بن جعفر علیه السلام، ادّعای امامت دروغین برادر بزرگ‌تر حضرت، عبدالله افطح ،بود که گروهی را به دنبال خود کشید و فرقه “فطحیه” به همین ترتیب شکل گرفت. هر چند با برخورد روشنگرانه‌ی امام، عبدالله با شکست روبرو گردید.

دوران سی و پنج ساله امامت موسی بن جعفر مصادف بود با اوج قدرت حکومت بنی عباس و هم‌زمان با چهار تن از حاکمان عیّاش و خون‌آشام عباسی به‌نامهای منصور دوانیقی ، مهدی عباسی ، هادی عباسی و هارون الرشید که حضرت نیز به فراخور شرایط زمانیِ حساسِ هر یک، وظیفه سنگین امامت و هدایت امّت را به بهترین شکل ممکن به دوش کشید، و اگر چه با حوادث سهمگین و خونینی همچون واقعه فخ و شهادت مظلومانه گروهی از آل علی علیه السلام روبرو گردید، ولی لحظه‌ای از وظیفه خطیر خود کوتاهی ننمود و تلاش مستمر خویش را عمدتا در محورهای زیر متمرکز ساخت:

 

ولادت، کنیه و القاب

 

امامت

 

دوران امامت

 

 



اول - تبلیغ دین خداوند و گسترش فرهنگ اسلام، تبیین و تشریح معارف و احکام الهی در قالب احادیث بلند و کوتاه و پاسخ به سوالات شفاهی و کتبی و. . .

دوم- پرورش انسان‌های مستعد و تربیت شاگردان والامقام و شاخص در میدان علم و عمل و حفظ و حراست آنان.

سوم- مبارزه بی‌امان با حاکمان جور و ستم و غاصبان خلافت و شکستن صولت شیطانی آنان در میدان‌های مختلف و تشریح مبانی حق.

چهارم- تربیت یاران مدیر و مدبّر و خودساخته و نفوذ دادن آنان در مراکز حساس حکومتی، تا مرز وزارت و استانداری، به منظور خنثی‌سازی نقشه‌های مخرب و دین‌سوز دشمنان، کمک به مظلومان و محرومان و دفاع از حریم شیعیان .

پنجم- سامان‌دهی شیعیان با شیوه‌های مختلف تربیتی، عملی، مناظره‌های سیاسی و. . .

امام علیه‌السلام در این مسیر، نهایت تلاش خویش را مبذول داشت و در مواقع لازم از اهرم‌های فوق‌العاده‌ای همچون استفاده از معجزه، دعای مستجاب و به‌کارگیری علم امامت امام کاظم علیه السلام بهره برد.

روش امام آنچنان دقیق و حساس بود که تلاش چشمگیر و جاسوسی‌های مداوم حاکمان عباسی برای به‌دست آوردن سرنخی از اقدامات امام علیه السلام بی‌نتیجه بود، و امام همچنان در همه زمینه‌ها موفق و کارآمد به پیش می‌رفت و در اوج اقتدار معنوی و اجتماعی قرار داشت، به گونه‌ای که نگاه کل جهان اسلام متوجّه ایشان بود.

سرانجام هارون الرشید برای دستگیری امام شخصاً به صحنه آمد و طی صحنه‌سازی در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله به جوسازی علیه امام پرداخت و او را در یک جلالت ظاهری ولی در پرده‌ای از ابهام با تشکیل دو کاروان مختلف از مدینه تبعید کرد و بارها به زندان انداخت. هارون چندین بار به ترور حضرت اقدام نمود و در بعضی موارد شخصاً وارد شد که هر بار ناموفّق بود.

از این رو هارون در یک حرکت جدید، اقدام به ترور شخصیت امام کرد که آن هم ناکام ‌ماند و وی از صحنه‌سازی و اقرار و اعتراف‌گیری هم طرفی نیست. رفتار حضرت در زندان در زمینه‌های مختلف عبادی، تربیتی، ارتباط با دیگران، و تأثیرگذاری بر دوست و دشمن و . . . چنان عمیق و موثر بود که هارون نهایتاً دستور داد سندی بن شاهک ، امام علیه السلام را در بیست و پنجم رجب سال 183 هجری قمری در پنجاه و پنج سالگی با خرمای زهرآلوده به شهادت برساند. 

شهادت امام

درایت امام

 

ترور شخصیت امام

 

 

سعی فراوان دستگاه حکومتی هارون برای مخفی نگه‌داشتن شهادت امام علیه السلام و تلاش گسترده آنان برای عادی جلوه‌دادن مرگ حضرت، نشانه‌ی پایگاه رفیع اجتماعی امام و وحشت عباسیان از اوست.

پیکر مطهرش پس از تحمّل سال‌ها زندان به‌طور معجزه‌آسایی توسط فرزندش علی بن موسی الرضا علیه االسلام غسل داده شد و در مقابر قریش در مدینه السلام ـ در حاشیه بغداد ـ مدفون گردید. مزار شریفش مورد توجه عموم قرار گرفت و سالها بعد نوه بزرگوارش حضرت امام جواد علیه السلام در کنارش دفن شد و شیعیان دلباخته‌ی آنها شهر کاظمین را در کنار تربت پاکشان تأسیس نمودند.

از امام موسی بن جعفر دریای بیکرانی از معارف اسلام در توحید و نبوت و امامت و معاد، و احکام و آداب تربیتی ـ اخلاقی در قالب هزاران حدیث کوتاه و بلند، و شاگردان عالم عامل، و سیره عملی ارزشمند در میدان‌های مختلف، و نسلی پاک و بابرکت به یادگار مانده است.
 



برچسب‌ها: زندگی نامه , امام موسی, کاظم,
[ پنج شنبه 25 خرداد 1391 ] [ 19:31 ] [ دانیال عادل فر ]

   

 

دل نوشته - امام زمان

در قرآن داریم یعقوب برای یوسف گریه میکرد.
یعقوب پیغمبر می دونست که یوسفش کجاست، می دونست سالمه، می دونست که توی کاخه، می دونست و گریه می کرد. ما که نمیدونیم یوسف فاطمه کجاست، چقدر باید گریه کنیم؟ با این اوصاف ما که باید بیشتر از یعقوب گریه کنیم!
کی آدرس مهدی عج را بلده؟ کجاست پسر فاطمه؟ ءاَبِرَضوی؟ ءاَم ذی طُوی؟ کجایی آقای من؟ عَزیزٌ عَلَیَّ اَن اَرَی الخَلقَ و لا تُری؟ حجت بن الحسن، سخته برای من که همه را ببینم و تو را نبینم.
گریه هاتون را برای مهدی بکنید؛ اشکهاتون را برای پسر فاطمه بریزید؛ مهدی غریبه، مظلومه؛ برای یوسف زهرا ناله کنید، اشکهاتون را بیمه ی مهدی کنید؛
قرآن داره با مثال یوسف و یعقوب یاد ما میده. یکی از وظایف ما اینه که گریه هامون بیمه پسر فاطمه بشه. امام زمان میگه اگه تو یاد من باشی من هم یاد تو هستم. اگه تو برای فرج من دعا کنی منم برای سلامتی تو دعا میکنم.
اگه یکی از من بپرسه از حسین غریب تر کیه؟ میگم از امام حسین غریب تر مهدی زهراست؛ دلیل هم دارم، حسین سید الشهداست، درست، به مظلومیت شهیدش کردند، درست، اما امام حسین یه ابوالفضل داشت، عباس امام زمان کیه؟ ؛ امام حسین یه علی اکبر داشت، علی اکبر امام زمان کیه؟ ؛ امام حسین قاسم داشت، جعفر داشت، عون داشت، حجت بن الحسن کی را داره؟ دل امام زمان به کی خوشه؟
آیا دل امام زمان به من شما خوشه؟ ؛ آیا واقعا من و شما برای امام زمان، جای ابوالفضل هستیم؟
؛ استدلال دوم: از پیامبر تا تولد امام زمان 255 سال طول کشید؛ وتا اول امامت حضرت مهدی 260 سال. 13 تا معصوم مظلومیتشون 260 سال طول کشیده. اما امام زمان به تنهایی 1170 ساله که غریبه.
خداییش امام زمان از امام حسین غریب تر نیست؟ هیچ کسی دیگه سراغ امام زمان را می گیره؟ کسی دیگه به فکر امام زمان هست؟
یه کم فکر کن ببین از دیشب تا حالا، تو این 24 ساعته گذشته، چند بار به فکر امام زمانت بودی؟ آقا کجایی؟ چه میکنی؟ آیا از من راضی هستی؟ امام زمان دلش را خوشه من و شما بکنه؟
از پیغام امام زمان خبر دارید؟ در ماه مبارک رمضان پارسال! یکی از علما تو جمکران خدمت امام زمان رسید با 2 واسطه نقل میکنم- امام زمان علیه السلام، روز 13 ماه مبارک رمضان، توی مسجد جمکران، میگفت: دیدم چشمهای مهدی فاطمه کوچیک شده، زیر چشمهای امام زمان کبوده، گفتم: آقا چرا به این روز افتادید؟ فرمود: "از بس که شیعه هام گناه میکنن و من را اذیتم می کنند، من از دست شیعه هام به این روز افتادم، من از سنی ها توقع ندارم، من از بهایی ها و زردشتی ها و یهودی ها و مسیحی ها و ... توقع ندارم، اما از بچه شیعه های خودم توقع دارم، شماها که معتقدید که امام زمان هست و یابن الحسن میگید، چرا گناه می کنید؟
شما چرا چشماتون آلوده شده؟
شما چرا شکمهاتون پر از حرام شده؟
شما چرا ربا خوار و نزول خوار شدید؟
شما چرا آبروی منه امام زمان را توی دنیا می برید؟"
امام زمان از دست من و تو دلش خونه! سنی ها و بهایی ها و ... که کاری با حجت بن الحسن ندارن.
امام زمان فرموده مردم گناه می کنن و من شب تا صبح گریه می کنم و میگم خدایا ببخشش، این گریه کن حسینه، این مشکی پوش حسین منه، این برای مادر کتک خورده ام گریه کرده، به خاطر گریه هاش خدایا ببخشش، من مرتب باید واسطه بشم تا عذاب برای شما نیاد.
مهدی برای ما گریه میکنه، چرا ما برای مهدی گریه نکنیم؟
جوانی که شب میخوابه بدون اینکه نیت کنه صبح برای نماز صبح بیدار بشه میتونه بگه من شیعه حجت بن الحسن هستم؟
جوانی که نه اهل نمازه، نه اهل خداست، نه اهل تهجده و خودش را شیعه مهدی میدونه؛ ایا این قلب امام زمان را تکه تکه نمیکنه؟
دختر شیعه که با مانتو میاد و چادر فاطمه را کنار گذاشته، البته الان که دیگه مانتو هم کنار گذاشته شده و با بلوز و شلوار میان بیرون، گذشت حیا، دیگه حیا توی جامعه باقی نمونده! و این خانم هایی که آرایش کرده میان توی خیابان ها، دختری که تا چشمش می افته به یه پسر، نیشش تا بنا گوشش باز میشه، با چشمهاش داره هرزگی میکنه، این دختر شیعه، قلب مهدی فاطمه را تکه تکه نمیکنه؟
این زن هایی که با هفت قلم آرایش توی مجالس نا محرم ها شرکت میکنن، سیلی به حجت ابن الحسن نمیزنه؟
امام زمان از دست کی دلش خونه؟
از دست مسیحی ها، یهودی ها، یا ما شیعه ها؟
برای امام زمان گریه کنید، توبه کنید با گریه کردن هاتون برای امام زمان. تا آنجاییکه قلب مهدی را به دست بیاریم. تا آنجا گریه کنیم که امام زمان به گریه هامون ترحم کنه،
یه کاری کنیم برای امام زمان، نه یه نماز درست و حسابی، نه یه دعایی برای فرج امام زمان، هیچ و هیچ به کجا؟
اونهایی هم که نماز میخونن، نمازشون بوی امام زمان نمیده،
شما برو نذرها را نگاه کن و ببین چند تا سفره پهن میشه برای سلامتی امام زمان؟
و چند تا سفره پهن میشه که خدا مریضشون را شفا بده؟ خونه دار بشن، ماشین دار بشن و ... .
دعاهای مردم را بیاد یکی جمع کنه، ببیند چند تا از دعاها برای امام زمانه؟
آرزوهاتون را از دلتون بریزید بیرون و ببینید چند تا از آرزوهاتون برای امام زمانه؟
امام زمان در دلهای ما غریبه! توی خونه ما غریبه.
این بچه ها همه ی شعرهای تلویزیون را حفظن، تمام فوتبالیستها، هنرپیشه ها، همه ی برنامه های تلویزیون را بلد هستن؛ اما آیا میدونن اسم امام زمان چیه؟ کی میاد؟ برای چی نمیاد؟
اینقدر که سریال ها دا دنبال میکنید، و اگر نبینید از چند نفر میپرسید که چی شد؛ آیا هیچ وقت پرسیده اید این جمعه چه خبر؟ از امام زمان چه خبر؟ به اندازه یه سریال برای حجت بن الحسن ارزش قائلیم؟ به اندازه یه مسابقه فوتبال؟ به اندازه یه توپ ورزشی؟ برای امام زمان ارزش قائلیم.
شیخ محمود حلبی را خدا رحمت کند، میمرد برای امام زمان، مرحوم کافی شاگرد مرحوم حلبی بود، گریه میکرد و میگفت: امام زمان من را ببخش، چه کنم؟ جامعه من را به اینجا رسونده که این مثال را میزنم،
اگه یه مرغ یا یه بوقلمون توی خونه ات باشه، یه روز بیای ببینی نیست و احتمال بدی درب باز بوده و رفته بیرون تا کجا دنبالش میری؟ چند تا محله را میگردی؟ از چند نفر میپرسی؟
این همه ساله که نمیدونی امام زمانت کجاست، کجا تا حالا دنبالش گشتی؟
چرا دلهامون را دادیم به دنیا؟ و از عشق مهدی فاطمه خالی کردیم دلمون را؟
به اندازه یه سند خونه، یا یه چک که اگه گم بشه، همه جا را زیر و رو میکنی، امام زمان را به همین اندازه قبول داری؟
امام زمان دلش خونه، اما خوش به حال اونهایی که به فکرش هستند.
روایت داریم جوانهای خوب اخر الزمان، شب با وضو می خوابن، رو به قبله می خوابن، اگه بدونن که برای نماز شب بیدار نمیشن، سر شب نماز شبشون را میخونن، میگه امام زمان خودمو به تو سپردم، میشه شب دستتو روی سینه ام بذاری تکونم بدی تا من یه لحظه جمالت را ببینم؟
صبح بلند میشه و نماز صبحش را میخونه، توی نماز اللهم کن لولیک میخونه، روایت داریم کسی که در نمازش دعای فرج بخونه 90 چیز گیرش میاد،
در کتاب موعود نامه یا الفبای مهدویت، تمام مطالب ناب را آقای پونه ای در این کتاب جمع کرده. تا دستت را بلند میکنی و میگی اللهم کن لولیک امام زمان هر جا که باشه، دستش را بلند میکنه میگه خدایا این جوان هر چی میخواهد بهش بده.
از دم در که میخواد بره بیرون میگه امام زمان، خودم را به تو سپردم، آقا جان می دانید که توی این جامعه چه خبره، من نمیخوام گناه کنم، اگه بخواهی که گناه نکنی، امام زمان دستت را میگیره.
مشکل اینجاست که ما یکرنگ نیستیم، با نماز خون رفیقیم، با عرق خور رفیقیم، تو عروسی بریم رقص و .... را داریم،
باید یه جور باشیم، خودمون را دست یک نفر بسپاریم، باید امام زمانی باشیم، آنوقت رفیقهامون را امام زمانی انتخاب میکنیم،
قیافه مون را امام زمانی درست میکنیم، نگاه هامون را امام زمانی تنظیم میکنیم، حرف هامون را امام زمانی قرار میدهیم، سر سفره امام زمانی می نشینیم، کارهامون امام زمانی میشه؛
ما یک جور نیستیم، ما همه را می خواهیم با هم داشته باشیم،
توی زندگی با شراب فروش و شراب خور رفیقیم و با نماز خون و مومن هاش هم رفیقیم و.... . هم توی پارتی میریم، هم دعای کمیل، هم این طرف میریم هم آن طرف، برای همینه که رشد نمیکنیم،
یا زنگی زنگ، یا رومی روم.
و الا به هیچ جا نمی رسیم.
از این حرف های تند و تیز ناراحت نشید، رفیق اون کسی است که بگه من بهت گفتم، دشمن اون کسی که بگه می خواستم بگم،
من دارم میگم ها.
ببینید اطرافیان امیرالمومنین چه کسانی هستند، مالک، رشید حجری، میثم، اباذر،کمیل همه ی گلها دور امیرالمومنین هستند،
اما اطراف معاویه چی؟ عمرعاص، یزید، مروان و هرچی حرام زاده است دور معاویه جمع هستند.
نمی شه آدم پشت سر علی نماز بخونه و سر سفره معاویه بنشینه،
نمیشه در آن واحد یک محل هم تاریک باشه هم روشن،
یک جور باشیم،
یک رنگ،
اگر امام حسین را قبول داریم پس در خونه یزید چه کار میکنی؟
تو که تابلوی علی بالای سرت است، چرا مثل معاویه معامله میکنی؟




نوشتار فوق خلاصه ای از سخنرانی آقای دانشمند می باشد که دیدم جالبه و خوبه که بقیه هم بخونن
التماس دعا

 

 



برچسب‌ها: دل نوشته , امام زمان, جملات زيبا,
[ چهار شنبه 24 خرداد 1391 ] [ 18:46 ] [ دانیال عادل فر ]

سه ذکر برای دور کردن شیطان از خود:
۱-صلوات بر محمد وال محمد
۲-لا حول ولا قوةَ الا به الله والعلی العظیم
۳-امنتٌ به الله وبه رسوله مخلصاً لهٌ الدین

در این زمینه باید چند چیز را دقیقا و
حتما بدون سهل‏انگارى عمل نمایید:

1- تصمیم جدی و قاطع بر گناه نکردن؛ تا
انسان عزم راسخ بر ترک گناه نداشته باشد،
چندان توفیقی در عدم ارتکاب گناه به دست نمی
آورد.


2- ترک زمینه گناه: پیشگیرى از گناه آسان
ترین راه مبارزه با گناه است . جوانى که مى
خواهد گناه نکند باید خود را از صحنه هاى
گناه دور نگه دارد.

این خود زیرمجموعه‏اى دارد که مهمترین
آن عبارت از است:
* کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود
بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که
شهوت‏انگیز است، نگاه شود. امام صادق(ع)می
فرماید: «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و
کم من نظرة اورثت حسرة طویله؛ نظر دوختن
تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا
نگاهى که حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث
بگذارد»، (1)
تا حد امکان انسان از حضور در مجالس
مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
* کنترل گوش: باید از شنیدنى‏هایى که
ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه‏ساز
حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقى،
صداى شهوت‏انگیز نامحرم و...
* ترک مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى که
باعث مى‏شوند انسان مزه گناه را مزمزه
کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها
پرهیز کرد.
حضرت سجاد(ع) از همراهى و سخن گفتن و رفیق
بودن با پنج کس را نهى فرموده: کذاب،
گناهکار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده

البته اینها از مهمترین زمینه‏هاى گناه
هستند که باید ترک شوند ولی به طورکلی هر
چیزى که زمینه گناه را فراهم مى‏کند
باید ترک شود.
3- ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به
سزایى در ترک فکر گناه دارد ازاین‏رو هر چه
بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود فکر
گناه کمتر به سراغ انسان مى‏آید. این فکر
گناه است که شوق در انسان ایجاد مى‏نماید
و بعد از شوق اراده‏ى عمل سپس خود گناه
محقق مى‏شود، مسلما تا اراده و شوق و میل
نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار
نمى‏گردد.
4- اشتغال به برنامه شبانه‏روزى: حتما
باید شبانه‏روز خود را با برنامه‏ریزى
صحیح و متناسب وضع روحى و جسمى خود پر کنید و
هیچ ساعت بیکارى نداشته باشید تا نفس شما
را مشغول کند. در اوقات بیکارى
وسوسه‏هاى نفس و شیطان به سراغ انسان مى‏آید و او
را به فکر گناه و سپس به خود گناه
مى‏کشاند قال امیرالمؤمنین على(ع): «ان هذه النفس
لامارة بالسوء، فمن اهملها، جمحت به الى
المآثم؛ براستى و حقیقت که این نفس
(انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مى‏کند در
نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به
کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان
مى‏کشاند»،(3)
5- روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حیوانى و
شهوانى انسان را تضعیف مى‏کند اگر قواى
شهوانى ضعیف گشت قهرا فکر گناه هم کم‏رنگ
مى‏شود. عن ابى جعفر(ع) قال: «اذا شبع
البطن طغى؛ هرگاه شکم پر شود طغیان
مى‏کند،(4). مفهومش این است اگر شکم بر نشود طغیان
نمى‏کند و بهترین قسم جوع و گرسنگى همان
روزه گرفتن است.
تذکر این نکته بسیار ضرورى است که اولاً:
روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد
وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: براى کارهاى
روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه
مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنج‏شنبه باشد
نه بیشتر ولى در هر صورت اگر براى روزه
گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش دو
برابر شود

6- ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن
ورزش‏هایى باشد که براى بدن ضررى ندارد مثل
نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام
حرکت‏هاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست
زمان ورزشى دوبرابر شود مثلاً از بیست
دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
7- فکر در مرگ: این یکى دیگر از چیزهاى
بسیار مفید است که فکر گناه را یا از بین
مى‏برد و یا کم مى‏کند که این به شدت و ضعف
فرو رفتن در فکر مرگ بستگى دارد اگر انسان
با این واقعیت انس بگیرد و مردن را باور دل
سازد نقشى سازنده و بالا برنده دارد. قال
امیرالمؤمنین على(ع): «اذکروا هادم
اللذات و منغص الشهوات و داعى الشتات؛ یاد
کنید (مرگ را) درهم کوبنده لذات را و تیره و
تلخ کننده شهوات را و دعوت کننده جدایى‏ها
را»،(5) یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات
جدا مى‏سازد و انسان را از گناه و فکر گناه
باز مى‏دارد آنچه که بسیار مهم است این
است که اولاً این فکر هر روز و مستدام باشد
اگر شبانه‏روزى نیم‏ساعت باشد کافى است
ثانیا در مکان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن
مکان خلوت خود محیط قبرستان باشد به هر
گونه که این فکر در مرگ با جان عجین شود و
باور دل گردد بسیار مطلوب است مثلاً یکى از
کیفیت‏هاى فکر در مرگ را یکى از بزرگان
چنین مى‏فرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین
گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن
بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها
گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مى‏گذرد
لحظات جان دادن، وقتى که خویشان و
نزدیکان را رها مى‏سازد و از تمام تلخ و
شیرینى‏ها وداع مى‏کند و... همه و همه را به خوبى
تأمل کند تا دل بلرزند و چشم بگرید.

8- توجه کامل به این که خداوند در همه
حالات آگاه و ناظر بر اعمال ما است و حتی بر
خطورات قلبی ما (در دل می گذرد) احاطه دارد و
از آن ها هم با خبر است. اگر انسان چنین
یقینی داشته باشد، خجالت می کشد گناه کند و
از دستورهای خالقش سرپیچی نماید. برای
این که انسان به چنین توجهی موفق شود،
همیشه به یاد خدا بودن بسیار سودمند است. این
که گفته می شود انسان باید همیشه به یاد
خدا باشد، بدین خاطر است که با یاد خدا
انسان از مهلکات دور می شود و به عوامل سعادت
نزدیک می گردد. علی(ع) فرمود: «خدا را در
همه جا یاد کنید، زیرا در همه جا با شما
است». (6) حضرت در حدیث دیگر فرمود: «ذکر دو
گونه است: یاد خدا به هنگام مصیبت و بهتر از
آن یاد خدا در رویارویی با حرام است که این
یاد خدا مانع از ارتکاب حرام می شود».(7)
قرآن فرموده است: «آیا (او که اهل گناه و
شرک است) ندانست که خدا می بیند».(8)

9- تفکر در عواقب زیان بار گناه: اگر انسان
توجه کامل داشته باشد که معصیت افزون بر
آثار سوء دنیوی، چه عذاب های غیر قابل
تحمل اُخروی به دنبال دارد، مطمئناً از گناه
دوری می جوید.
قرآن می فرماید: « هر کس به خدای خود با
حالت گناه وارد شود، جزای او جهنمی است که
در آن جا نه می میرد و نه زنده می ماند».(9)
در آیه دیگر فرمود: «(در روز قیامت)
گناهکار دوست دارد که فرزندان، زن، برادر، همة
خویشان و همة اهل زمین را فدا می کرد تا از
عذاب نجات می یافت، (ولی) چنین نیست،
(بلکه) آن آتش شعله کش است و ...».(10) در جای دیگر
فرمود: «در روز قیامت کافر گوید: ای کاش
خاک بودم».(11)

مطالعه اجمالی در آیات و روایات اهل بیت(ع)
در مورد نعمت های بهشتی و عذاب های جهنمی
داشته باشد، مطمئناً به بهشت شوق پیدا می
کند و از جهنم می ترسد در نتیجه مرتکب
گناه نمی شود. در این زمینه مطالعه جلد شش
کتاب پیام قرآن اثر آیت الله مکارم شیرازی
بسیار مفید است. قرآن در مقایسه بین ثواب و
عذاب اخروی می فرماید: «وصف بهشتی که به
پرهیزکاران وعده داده شده (چنین است) که در
آن، جوی هایی از آب گوارا، و جوی هایی از
شیری که مزه اش تغییر ناپذیر است، و جوی
هایی از شراب لذت بخش برای آشامندگان، و
جوی هایی از عسل پاکیزه (وجود دارد) و برای
شان در آن جا همه گونه میوه هست، نیز
آمرزشی از جانب پروردگارشان. (آیا چنین کسی)
همانند کسی است که جاودانه در آتش است و به
آنان آبی جوشان نوشانده می شود که دل و
روده های شان را پاره پاره می کند؟!».(12)
امیرمؤمنان(ع) فرمود: «مغبون کسی است که
بهشت عالی را به گناه پست بفروشد».(13)

11- باور کردن این که شیطان و نفس امّاره،
دشمن انسانند؛ وقتی انسان یقین پیدا کرد
که اینان دشمن اویند، به حرف آنان گوش
نداده و گناه نمی کند. قرآن می فرماید: «ای
بنی آدم، آیا با شما پیمان نبسته بودم که
شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شما
است؟!».(14)
در آیة دیگر فرمود: «نفس امّاره بسیار
وادار کننده به بدی است».(15

12- عمر انسان زودگذر است و در آینده بسیار
نزدیک به نتایج اعمالش خواهد رسید؛ اگر
انسان به این مسئله عنایت داشته باشد و
فکر نکند که فعلاً خبری از سرای آخرت نیست،
در عدم ارتکاب گناه مؤثر است، چرا که خیلی
از افراد به خیال این که عواقب وخیم
معصیت دیر به سراغ انسان می آید، مرتکب معصیت
می گردند. قرآن فرموده: «آن ها (کافران) آن
(روز عذاب را) دور می بینند، و ما آن را
نزدیک می بینیم».(16)

13- زیاد سبحان الله گفتن، که باعث می شود
شیطان از انسان دور شود.

وقتی شیطان از انسان دور شود، دیگر گناه
نمی کند.
امام صادق(ع) فرمود: «شیطان گفته است: پنج
کس مرا بیچاره ساخته و راه به آن ها ندارم
و بقیه مردم در اختیار منند:
1ـ کسی که با نیّت صادق به خدا چنگ بزند و
در تمام کارها به او توکّل کند.
2ـ کسی که در شبانه روز زیاد تسبیح گوید.
3ـ کسی که هر چه برای خود می پسندد، برای
برادر مؤمن خود نیز بپسندد.
4ـ کسی در وقت رویارویی با مصیبت ناله و
فریاد نزند.
5ـ کسی که به آن چه خدا قسمتش کرده است
راضی باشد».(17)


14- عقل ; حضرت على (ع)مى فرماید: فکرک یهدیک
الى الرشاد;(18) افکار عاقلانه ات تو را به
راه صواب و هدایت واقعى راهنمایى مى کند.

15- شناخت زیان ها و مفاسد گناه ; جهل منشأ
بسیارى از لغزش ها است . علم به آثار و
تبعات گناه انسان را ازارتکاب به آن باز مى
دارد

16- تربیت صحیح ; تربیت صحیح در محیط
خانواده و نیز ادامهء آن تحت نظر مربیان اخلاق
در جامعه انسان را باعفت و حیا درست مى
کند, چنین فردى به راحتى بر غریزه هاى خودش
مسلط میشود.

امام على (ع) مى فرماید: کسى که به ادب
آموزى وادار شود کار خلاف از او کم تر دیده
میشود.(19)

17- نماز; نماز آدمى را از کارهاى زشت و
گناه باز مى دارد.(20)

18- محاسبه و مراقبه ; کسى که خواهان رشد و
تکامل معنوى است , باید مراقب اعمال خود
باشد و هر روزخودش را محاسبه کند تا نقایص
و کاستى هاى خود را جبران و نقاط قوتش را
تقویت کند.


در پایان حدیثی را که امام حسین(ع) دربارة
رهایی از معصیت فرموده می آوریم:
مردی به خدمت حضرت حسین(ع) رسیده و عرض
کرد: من مردی گناهکارم و صبر بر معصیت
(استقامت در برابر آن) ندارم، مرا موعظه فرما.
حضرت فرمود: «پنج عمل انجام ده، آن گاه
هر گونه که خواستی گناه کن: 1ـ روزی خدا را
نخور و هر چه می خواهی گناه کن.
2ـ از ولایت خدا بیرون رو و هر چه خواستی
گناه کن.
3ـ در جایی گناه کن که خدا تو را نبیند.
4ـ به هنگام مرگ نگذار حضرت عزرائیل جانت
را بگیرد و هر چه خواستی گناه کن.
5ـ وقتی مالک دوزخ تو را به آتش می
اندازد، داخل آتش نرو، آن وقت هر گناهی خواستی
انجام ده».(21)
در این حدیث حضرت می خواهد بگوید: تو که
بر هیچ یک از این پنج چیز قادر نیستی، پس
چگونه گناه انجام می دهی و خود را بدبخت می
کنی؟

 

 

 

 

سلام و با تشکر از  شادان باییز عزیز که با حرف و حدیث های قشنگش؛گهگاهی بر دل زنگ زدمان؛ جلا میدهد؛انشاا... خداوند به ایشان خیر دهد . در خصوص موضوع مربوطه ؛آنچه به ذهنم میرسد اینست که در حد توان باید تلاش کنیم تا زمینه فراهم شدن گناه ایجاد نگردد چرا که ممکن است در چنین موقعیتی افراد  نتوانند بر نفسشان غلبه کنند و  لذا باید تلاش در این باشد که زمینه گناه حتی المقدور ایجاد نگردد ولی اگر هم خدای ناکرده موقعیتی فراهم شد باتوکل بر خدا و...گذر کند .

 



برچسب‌ها: چگونه گناهان را از خود دور كنيم, گناهان, دوري از گناهان, دور كردن,
[ سه شنبه 23 خرداد 1391 ] [ 17:40 ] [ دانیال عادل فر ]

 

امام زمان(ع)می فرمایند:
در دختر رسول خدا فاطمه (س) برای من سرمشق و الگویی نیکو است.


 

3 جمله در مورد حجاب:

اگر می خواهید جامعه ای را خراب کنید زنانش را خراب کنید . مردان به خودی خود خراب می شوند.

اسلام آن مرتبه از امر به معروف و نهی از منکر را که مستلزم اعمال قانون است، وظیفه دولت اسلامی می‌داند.

این که بالای سر فروشنده های بدحجاب نصب کنید  "حجاب تان را رعایت کنید" چه چیز را به سخره می گیرد جز ارزش ها ؟

 



برچسب‌ها: حضرت زهرا , الگويي نيك, حجاب,
[ دو شنبه 22 خرداد 1391 ] [ 18:10 ] [ دانیال عادل فر ]

 

تا من و شلوارم سوار مترو شدیم، پیرمرد زمزمه کنان و متعجب طعنه ای زد : "بسم الله الرحمن الرحیم!" من و شلوارم به روی خودمان نیاوردیم؛ کمی جلوتر مرد میانسالی را دیدم که به ما خیره شده است. انگار برای اولین بار بود و من و شلوارم را میدید. من و شلوارم به این نگاه ها عادت داریم. مردم دوست دارند به دیگران همان چیزهایی را بپوشانند که خودشان میپوشند وگرنه تمام وجودشان علامت سوال میشود. مردم اصلا ذره ای به دیگران احترام نمیگذارند. من این رفتارها را نمی فهمم. حالا دیگر شرایط تغییر کرده است. شلوار پاره نداشته باشی، به قول خارجی ها Cool یا باحال نیستی.

جالبه که اکثریت عزیزان شلوار پاره پوش اعتقاد دارند که تقلید از هر چیزی که باشه کار جالبی نیست در صورتی که خودشون و افکارشون قربانی همین تقلید کورکورانه هستند؛ اما سر در برف دارند !

تاریخچه شلوارهای جین پاره:

سالهای 1970-1950: طبق آمار اینترنتی 99 درصد یاغی گران و قاتلان آمریکایی شلوارهای پاره به تن میکردند.

30آگوست 1955: ژنده پوشان خیابانی با شلوارهای پاره به تکدی گری می پردازند.


 منبع:روزنامه جوان

 

اواسط سال 1971: طرح بازیافت لباس های کهنه؛ وصله گکردن شلوارهای رفته رفته محبوب می شود.

سال 1974: گروه موسیقی راک آمریکایی "TheRamones"  شلوارهای پاره می پوشند.

سال 1977: کنسرت موسیقی Iggy pop شلوارهای پاره با پین متنوع آراسته می شوند.

سال 1980: شلوارهای پاره و موهای بلند طرفداران کمتری پیدات میکند.

سال 1984: جین های از پیش پاره شده به بازار می آیند.

سال 1986: موج شلوارهای پاره به اروپا میرسد.

11ژوئن 1986: اولین مقاله روزنامه ای به موضوع شلوارهای پاره میپردازد.

سال 1987: شیوع لباس های رسمی پاره در محافل و مجالس

سال 1989: طی یک مصاحبه مطبوعاتی عنوان میشود والدین باورشان نمی شود که پول شلوارهای پاره را می دهند.

اواخر سال 1989:مد در خدمت طراحان لباس های پاره

سال 1990: خواننده زن آمریکایی "مدونا" جین پاره میپوشد.

سال 1992: بازیگران هالیوودی به استقبال شلوارهای پاره میروند.

  اواخر دهه 90: چه کسی شلوار های پاره را کشت؟!

و حالا بعد از گذشت بیش از یک دهه، شلوار پاره به ایران می آید؛ ظاهرا ایرانیان در تقلید از چنین مد پستی بیش از یک دهه عقب افتاده اند ...

 



برچسب‌ها: شلوار , شلوار پاره, من و شلوارم,
[ دو شنبه 22 خرداد 1391 ] [ 18:6 ] [ دانیال عادل فر ]

 

چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گه :  چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن !؟؟                                یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟

همایون لبخندی میزنه و میگه :ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟ و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟

چارلز با عصبانیت می گه :نه! مگه ملکه فرد عادیه ؟!! فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!

 

  

 


همایون هم بی درنگ می گه :

خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!!

 



برچسب‌ها: حجاب, برازنده ملکه ها, چرا حجاب,
[ دو شنبه 22 خرداد 1391 ] [ 18:3 ] [ دانیال عادل فر ]

 

 

زندگینامه شهید دكتر مصطفی چمران

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند كوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری به یادگار گذاشته و همیشه در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته است .

به گزارش گروه دفاع مقدس خبرگزاری « مهر» : دكتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران ، خیابان پانزده خرداد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ سپس در دانشكده فنی دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد و در سال 1336 در رشته الكترومكانیك فارغ التحصیل شد. چمران یك سال به تدریس در دانشكده فنی پرداخت. وی در همه دوران تحصیل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریكا اعزام شد و پس از تحقیقات علمی در جمع معروف ترین دانشمندان جهان در كالیفرنیا ومعتبرترین دانشگاه آمریكا - بركلی - با ممتاز ترین درجه علمی موفق به اخذ مدرك دكترای الكترونیك و فیزیك پلاسما گردید.

 فعالیتهای اجتماعی:
دكتر مصطفی چمران  از 15 سالگی در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی، در مسجد هدایت، و در درس فلسفه و منطق استاد شهید مرتضی مطهری و بعضی از اساتید دیگر شركت می كرد و از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سیاسی دوران مصدق از مجلس چهاردهم تا ملی شدن صنعت نفت شركت داشت . بعد از كودتای ننگین 28 مرداد و سقوط دولت دكتر مصدق در لوای یك گروه سیاسی  سخت ترین مبارزه ها و مسئولیتهای او علیه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ایران، بدون خستگی و با همه قدرت خود، علیه نظام طاغوتی شاه جنگید و خطرناك ترین مأموریتها را در سخت ترین شرایط با پیروزی به انجام رسانید.

چمران در آمریكا، با همكاری بعضی از دوستانش، برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان آمریكا را پایه ریزی كرد و از موسسین انجمن دانشجویان ایرانی در كالیفرنیا و از فعالین انجمن دانشجویان ایرانی در آمریكا به شمار می رفت كه به دلیل این فعالیتها، بورس تحصیلی شاگرد ممتازی وی از سوی رژیم شاه قطع می شود. او پس از قیام خونین 15 خرداد سال 1342 و سركوب ظاهری مبارزات مردم مسلمان به رهبری امام خمینی (ره) دست به اقدامی جسورانه و سرنوشت ساز می زند و  به همراهی بعضی از دوستان مؤمن و همفكر ، رهسپار مصر می شود و مدت دو سال در زمان عبد الناصر سخت ترین دوره های چریكی و پارتیزانی را می آموزد و به عنوان بهترین شاگرد این دوره شناخته شده و فوراً مسئولیت تعلیم چریكی مبارزان ایرانی را بر عهده می گیرد .

وی به علت برخورداری از بینش عمیق مذهبی، از ملی گرایی ورای اسلام ، گریزان بود و وقتی در مصر مشاهده نمود كه جریان ناسیونالیسم عربی باعث تفرقه مسلمین می شود، به جمال عبد الناصر اعتراض كرد . ناصر ضمن پذیرش این اعتراض گفت كه جریا ن ناسیونالیسم عربی آنقدر قوی است كه نمی توان به راحتی با آن مقابله كرد . چمران نیز با تأسف تأكید می كند كه ما هنوز نمی دانیم كه بیشتر این تحریكات از ناحیه دشمن برای ایجاد تفرقه در بین مسلمانان است. از آن پس به چمران و یارانش اجازه داده می شود تا در مصر نظرات خود را بیان كنند.

حضور در لبنان:
بعد از وفات عبد الناصر، ایجاد پایگاه چریكی مستقل برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا می كند ، از این رو دكتر چمران رهسپار لبنان می شود تا چنین پایگاهی را ایجاد كند.

او به كمك امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حركت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را بر اساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی می نماید . این سازمان درمیان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تكیه بر ایمان به خدا و با اسلحه شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده  كرده  ، در معركه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می رود و در طوفانهای سهمناك سرنوشت، به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبار ترین ستمگران روزگار، صهیونیزم اشغالگر و همدستان خونخوار آنها، راستگرایان فالانژ، به اهتزاز در می آورد.

چمران از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند كوههای جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانیهای بسیاری  به یادگار گذاشته وهمیشه  در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته  است . شرح این مبارزات افتخار آمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاك شهدای لبنان، بر كف خیابانهای داغ و بر دامنه كوههای مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.

چمران و انقلاب اسلامی ایران:
دكتر چمران با پیروزی انقلاب اسلامی بعد از 21 سال هجرت، به وطن باز می گردد. همه تجربیات انقلابی و علمی خود را در خدمت انقلاب می گذارد. خاموش و آرام ولی فعالانه و قاطعانه به سازندگی می پردازد و همه تلاش خود را صرف تربیت اولین گروههای پاسداران انقلاب در سعد آباد می كند. سپس در شغل معاونت نخست وزیری ، روز و شب خود را به خطر می اندازد تا سریع تر مسأله كردستان را فیصله دهد .او در قضیه فراموش ناشدنی « پاوه » قدرت ایمان و اراده آهنین  و شجاعت و فدا كاری خود را  بر همگان ثابت می كند

پس از این جرایانات ، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد . فرماندهی كل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دكتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حركت در آمدند وبا تكیه بر همه تجارب انقلابی، ایمان، فداكاری، شجاعت، قدرت رهبری و برنامه ریزی دكتر چمران به  شكوهمند ترین قهرمانیها دست یافتند و  در عرض 15 روز همه شهر ها و راهها و مواضع استراتژیك كردستان را به تصرف درآوردند. بدین ترتیب كردستان از خطر حتمی نجات یافت و مردم مسلمان كرد با شادی و شعف به استقبال این پیروزی شتافتند.

دكترمصطفی چمران بعد از این پیروزی بی نظیر و بازگشت به تهران از طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، امام خمینی (ره)، به وزارت دفاع منصوب گردید. وی در پست جدید، برای تغییر و تحول ارتش ، به یك سلسله برنامه های وسیع بنیادی  دست زد كه پاكسازی ارتش و پیاده كردن برنامه های اصلاحی از این قبیل است .

شهید  چمران در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد و تصمیم داشت در تدوین قوانین و نظام جدید انقلابی، بخصوص در ارتش، حداكثر سعی و تلاش خود را بكند تا ساختار گذشته ارتش را تغییر دهد. وی در یكی از نیایشهای خود بعد ازانتخاب نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی، اینسان خدا را شكر می گوید: « خدایا، مردم آنقدر به من محبت كرده اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار كرده اند كه به راستی خجلم و آنقدر خود را كوچك می بینم كه نمیتوانم از عهده آن به در آیم. تو به من فرصت ده، توانایی ده تا بتوانم از عهده برایم و شایسته این همه مهر و محبت باشم.» 

چمران  سپس به نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا به طور مرتب گزارش كار ارتش را ارائه نماید.

پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، دوران حماسه ساز و پرتلاش دیگری آغاز می شود . دكتر چمران در آن دوران  نمونه كامل ایثار، شجاعت و در عین فروتنی و كار مداوم و بدون سر و صدا و فقط برای رضای خدا بود . او بعد از حمله ناجوانمردانه ارتش صدام به مرزهای ایران و یورش سریع آنها به شهر ها و روستا ها و مردم بی دفاع ، نتوانست آرام بگیرد و به خدمت امام امت رسید و با اجازه ایشان و به همراه مقام معظم رهبری ، آیت الله  خامنه ای كه در آن زمان  نماینده دیگر امام در شورای عالی دفاع و نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود ، به اهواز رفت. از آنجایی كه او همیشه خود را در گرداب خطر می افكند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست بكار شد و در شب اول حمله چریكی ای را علیه تانكهای دشمن كه تا چند كیلومتری شهر اهواز پیشروی كرده بودند، آغاز كرد.

مصطفی چمران گروهی از رزمندگان داوطلب را  به گردخود جمع كرد وبا تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشكیل داد. این گروه كمكم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. ایجاد واحد مهندسی فعال برای ستاد جنگهای نامنظم یكی از این برنامه ها بود، كه به كمك آن جاده های نظامی به سرعت و در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ های آب در كنار رود كارون و احداث یك كانال به طول حدود بیست كیلومتر و عرض یكصد متر در مدتی كوتاه ، آب كارون را به طرف تانكهای دشمن روانه ساخت، بطوری كه آنها مجبور شدند چند كیلومتری عقب نشینی كنند و سدی عظیم مقابل خود بسازند.  این عمل فكر تسخیر اهواز را برای همیشه از سردشمنان به دور كرد .

یكی دیگر از كارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود كه در منطقه حضور داشتند. بازده این حركت و شیوه جنگ مردمی و هماهنگی كامل بین نیروهای موجود، تاكتیك تقریباً جدید جنگی بود. چیزی كه ابر قدرتها قبلاً فكر آن را نكرده بودند. متأسفانه این هماهنگی در خرمشهر به وجود نیامد و نیروهای مردمی تنها ماندند. او تصمیم داشت به خرمشهر  برود ولی به علت  خطر سقوط جدی اهواز، موفق نشد ولی چندین بار نیروهایی بین دویست تا یك هزار نفر را سازماندهی كرده و به خرمشهر فرستاد . آنان به كمك دیگر برادران خود توانستند در جنگی نا برابر مقابل حملات پیاپی دشمن تا مدتها مقاومت كنند.

پس از یأس دشمن از تسخیر اهواز، رژیم بعث عراق  سخت به فتح سوسنگرد دل بسته بود تا رویای قادسیه را تكمیل كند و برای دومین بار به آن شهر مظلوم حمله كرد و سه روز تانكهای حزب بعث  شهر را در محاصره گرفتند . روز سوم تعدادی از آنها توانستند به داخل شهر راه یابند. گزارش مهر همچنین می افزاید : دكتر چمران از محاصره تعدادی از یاران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت بر آشفته بود، با فشار و تلاش خود ومقام معظم رهبری  ، ارتش را آماده ساخت كه برای اولین بار دست به یك حمله خطرناك وحماسه آفرین و نابرابر بزنند و خود نیز نیروهای مردمی و سپاه پاسداران را در كنار ارتش سازمان دهی كرد و با نظامی نو و شیوه ای جدید از جانب جاده اهواز سوسنگرد به دشمن یورش بردند.

شهید چمران پیشاپیش یارانش، به شوق كمك و دیدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوی این شهر می شتافت كه در محاصره تانكهای دشمن قرار گرفت. او سایر رزمندگان را به سوی دیگری فرستاد تا نجات یابند وخود را به حلقه محاصره دشمن انداخت؛ در این هنگام بود كه نبرد سختی در گرفت؛ نیروهای كماندوی دشمن از پشت تانكها به او حمله كردند و او نیز  در مصاف با دشمن متجاوز، از نقطه ای به نقطه دیگر و از سنگری به سنگردیگر می رفت. كماندوهای دشمن او را به زیر رگبار گلوله های خود گرفته بودند، تانكها به سوی او تیر اندازی می كردند و او شجاعانه و بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شدید آنها سریع، چابك، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغییر می داد.

در این درگیری همرزم  چمران به شهادت رسید و اویك تنه به نبرد خود ادامه می داد و به سوی دشمن حمله می برد.  تا آنكه در حین « رقصی چنین در میانه میدان» از دوقسمت پای  چپ زخمی شد. با پای زخمی بر یك كامیون عراقی حمله برد و به غنیمت گرفت .  او به كمك جوان چابك دیگری كه خود را به مهلكه رسانده بود به داخل كامیون نشست واز دایره محاصره خارج شد .

دكتر چمران با همان كامیون خود را به بیمارستانی در اهواز رسانید و بستری شد. اما بیش از یك شب در بیمارستان نماند وبعد از آن به مقر ستاد جنگهای نا منظم رفت و دوباره با پای زخمی و دردمند به كار خود پرداخت. حتی در همان شبی كه در بیمارستان بستری بود، جلسه مشورتی فرماندهان نظامی (تیمسار شهید فلاحی، فرمانده لشگر92، شهید كلاهدوز، مسئولین سپاه و سرهنگ محمد سلیمی كه رئیس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نماینده امام در سپاه پاسداران (شهید محلاتی) در كنار تخت او در بیمارستان تشكیل شد .او در همان حال و همان شب پیشنهاد حمله به ارتفاعات الله اكبر را مطرح كرد.

شهید چمران به رغم اسرار و پیشنهاد مسئولین و دوستانش ، حاضر به ترك اهواز و ستاد جنگهای نا منظم و حركت به تهران برای معالجه نشد . تمام مدت را در همان ستاد گذراند،  در كنار بسترش و در مقابلش نقشه های نظامی منطقه، مقدار پیشروی دشمن و حركت نیروهای خودی نصب شده بود و او كه قدرت و یارای به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها می نگریست و مرتب طرحهای جالب و پیشنهاد های سازنده در زمینه های مختلف نظامی، مهندسی و حتی فرهنگی ارائه می داد.

چمران پس از زخمی شدن، اولین بار برای دیدار با امام امت و بیان گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسید و حوادثی را كه اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عملیات و پیشنهادهای خود را ارائه داد. حضرت امام (ره) نیز پدرانه و با ملاطفت خاصی  رهنمودهای لازم را ارائه می داد.

دكتر چمران از سكون و عدم تحركی كه در جبهه ها وجود داشت دائماً رنج می برد و تلاش می كرد كه باارائه پیشنهادها و برنامه های ابتكاری حركتی بوجود آورد. او اصرار داشت كه هرچه زودتر به تپه های الله اكبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه كه نزدیكی مرز است رسانده تا ارتباطات شمالی و جنوبی نیروهای عراقی و مرز پیوسته آنان قطع شود. به گزارش مهر بالاخره در سی و یكم اردیبهشت ماه 1360، با یك حمله هماهنگ و برق آسا ارتفاعات الله اكبر فتح شد كه پس از پیروزی سوسنگرد بزرگ ترین پیروزی تا آن زمان بود.

شهید چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمره اولین كسانی بود كه پا به ارتفاعات الله اكبر گذاشت؛ در حالی كه دشمن  هنوز در نقاطی مقاومت می كرد او و فرمانده شجاعش ایرج رستمی، دو روز بعد با تعدادی از یاران خود توانستند با فدا كاری و قدرت تمام تپه های شحیطیه (شاهسوند) را به تصرف در درآورند .

پس از پیروزی ارتفاعات الله اكبر، چمران  اصرار داشت نیروهای ایرانی هرچه زودتر، قبل از این كه دشمن بتواند استحكاماتی برای خود ایجاد كند، بسوی بستان سرازیر شوند كه این كار عملی نشد و خود او طرح تسخیر دهلاویه را با ایثار و گذشت و فداكاری رزمندگان جان بر كف ستاد جنگهای نا منظم و به فرماندهی ایرج رستمی عملی ساخت.

شهادت :
در سی ام خرداد ماه 1360 یعنی یك ماه پس از پیروزی ارتفاعات الله اكبر، چمران در جلسه فوق العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت الله اشراقی شركت و از عدم تحرك و سكون نیروهاانتقاد كرد و پیشنهاد های نظامی خود را از جمله حمله به بستان را ارائه داد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود كه  در آن شركت داشت و فردای آن روز، روز غم انگیز و بسیار سخت و هولناكی بود.

 در سحر گاه سی و یكم خرداد 1360 ، ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید و شهید دكتر چمران بشدت از این حادثه افسرده و ناراحت بود. غمی مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمی را فرا گرفته بود. شهید چمران، یكی دیگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود، او را به جبهه برد تا در دهلاویه به جای رستمی معرفی كند . در لحظه حركت، یكی از رزمندگان با سادگی و زیبایی گفت: « همانند روز عاشورا كه یكایك یاران حسین (ع) به شهادت رسیدند، عباس علمدار او(رستمی) هم به شهادت رسید و اینك خود او آماده حركت به جبهه است

بطرف سوسنگرد به راه افتاد و در بین راه مرحوم آیت الله اشراقی و شهید تیمسار فلاحی را ملاقات كرد. برای آخرین بار همدیگر را دیدند وبه حركت ادامه دادند تا اینكه به قربانگاه رسیدند .

چمران  همه رزمندگان را در كانالی پشت دهلاویه جمع كرد، شهادت فرمانده شان را به آنها تبریك و تسلیت گفت و با صدایی محزون و گرفته از غم فقدان رستمی، ولی نگاهی عمیق و پر نور و چهره ای نورانی و دلی مالا مال از عشق به شهادت و شوق دیدار پروردگار گفت: «خدا رستمی را دوست داشت و برد و اگرخدا ما را هم دوست داشته باشد، می برد

خداوند ثابت كرد كه او را نیز دوست دارد و به سوی خود فرا خواند. چمران در آن منطقه در حین سركشی به مناطق و خطوط مقدم  بر اثر اثابت تركش خمپاره های دشمن به شهادت رسید .

 

 



برچسب‌ها: زندگي نامه دكتر شهيد چمران, چمران , زندگي نامه شهيد,
[ دو شنبه 22 خرداد 1391 ] [ 17:51 ] [ دانیال عادل فر ]

 رهبر عاليقدر حضرت آيت الله سيد على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد جواد حسينى خامنه‌اى، در روز 24 تيرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنيا گشود. ايشان دومين پسر خانواده هستند. زندگى سيد جواد خامنه اى مانند بيشتر روحانيون و مدرسّان علوم دينى، بسيار ساده بود. همسر و فرزندانش نيز معناى عميق قناعت و ساده زيستى را از او ياد گرفته بودند و با آن خو داشتند. 
رهبر بزرگوار در ضمن بيان نخستين خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنين مى گويند: 
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خيلى پارسا و گوشه گير... زندگى ما به سختى مى گذشت. من يادم هست شب هايى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهيّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.» 
امّا خانه اى را که خانواده سيّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى کنند: 
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، يک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقير نشين مشهد بود که فقط يک اتاق داشت و يک زير زمين تاريک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم ميهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر اين که روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زير زمين مى رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمين کوچکى را کنار اين منزل خريده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شديم.» 
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صميمي، اينگونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام کردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.

 

در حوزه علميه

ايشان از دوره دبيرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جديد وارد حوزه علميه شد و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواند. 
درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت مى گويند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب اين راه نورانى روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوّق بودند». 
ايشان کتب ادبى ار قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهّمى در پيشرفت اين فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواندند.

 

 در حوزه علميه نجف اشرف

آيت الله خامنه اى که از هيجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آيت الله العظمى ميلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حکيم، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى، سيد يحيى يزدى، و ميرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديدند و ايشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ايشان به مشهد باز گشتند.

 

 در حوزه علميه قم

آيت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. آيت الله خامنه اى به اين نتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مـورد مى گويند: 
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان بّرى «نيکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آيت الله خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!... امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلـّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند.

 

 مبارزات سياسى

آيت الله خامنه اى به گفته خويش «از شاگردان فقهى، اصولى، سياسى و انقلابى امام خمينى (ره) هستند» امـّا نخستين جرقـّه هاى سياسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهيد راه اسلام شهيد «سيد مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ايشان زده است، هنگاميکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائيان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سليمان خان، سخنرانى پر هيجان و بيدار کننده اى در موضوع احياى اسلام و حاکميت احکام الهى، و فريب و نيرنگ شاه و انگليسى و دروغگويى آنان به ملـّت ايران، ايراد کردند. آيت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سليمان خان بودند، به شدّت تحت تأثير سخنان آتشين نوّاب واقع شدند. ايشان مى گويند: «همان وقت جرقه هاى انگيزش انقلاب اسلامى به وسيله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هيچ شکى ندارم که اولين آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

 

 همراه با نهضت امام خمينى (قدس سره)

آيت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آميز امام خمينى عليه سياستهاى ضد اسلامى و آمريکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و شکنجه ها و تبعيدها و زندان ها مبارزه کردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند. نخستين بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمينى (قدس سره) مأموريت يافتند که پيام ايشان را به آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى آمريکايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود نيز براى تبليغ، عازم شهر بيرجند شدند و در راستاى پيام امام خمينى، به تبليغ و افشاگرى عليه رژيم پهلوى و آمريکا پرداختند. بدين خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگير و يک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اينکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پيش آمدن حادثه خونين 15خرداد، باز هم ايشان را از بيرجند به مشهد آورده، تحويل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترين شرايط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

 

 دوّمين بازداشت

در بهمن 1342 - رمضان 1383- آيت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و ديدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ايشان بويژه درايـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با ميلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ايشان در افشاگرى سياستهاى شيطانى و آمريکايى رژيم پهلوى، به اوج رسيد و ساواک شبانه ايشان را دستگير و با هواپيما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

 

 سوّمين و چهارمين بازداشت

کلاسهاى تفسير و حديث و انديشه اسلامى ايشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظير جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همين فعاليت ها سبب عصبانيت ساواک شد و ايشان را مورد تعقيب قرار دادند. بدين خاطر در سال 1345 در تهران مخفيانه زندگى مى کردند و يک سال بعد ـ 1346ـ دستگير و محبوس شدند. همين فعاليّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدريس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار ديگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نيز دستگير و زندانى گردند.

 

 پنجمين بازداشت

حضرت آيت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمين بازداشت خويش توسط ساواک مى نويسد: 
«از سال 48 زمينه حرکت مسلحانه در ايران محسوس بود. حساسيّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژيم پيشين نيز نسبت به من، که به قرائن دريافته بودند چنين جريانى نمى تواند با افرادى از قبيل من در ارتباط نباشد، افزايش يافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمين بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آميز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پيوستن جريان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بيمناک است و نمى تواند بپذيرد که فعاليّـت هاى فکرى و تبليغاتى من در مشهد و تهران از آن جريان ها بيگانه و به کنار است. پس از آزادى، دايره درسهاى عمومى تفسير و کلاسهاى مخفى ايدئولوژى و... گسترش بيشترى پيدا کرد».

 

 بازداشت ششم

در بين سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسير و ايدئولوژى آيت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «ميرزا جعفر» مشهد مقدس تشکيل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بويژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به اين سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصيل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ايشان از شور و حال ديگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثير و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقيقت و مبارزه را از محضر ايشان مى آموختند، با عزيمت به شهرهاى دور و نزديکِ ايران، افکار مردم را با آن حقايق نورانى آشنا و زمينه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. اين فعاليـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آيت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ايشان را دستگير و بسيارى از يادداشت ها و نوشته هايشان را ضبط کنند. اين ششمين و سخت ترين بازداشت ايشان بود و تا پاييز 1354 در زندان کميته مشترک شهربانى زندان بودند. در اين مدت در سلولى با سخت ترين شرايط نگه داشته شدند. سختى هايى که ايشان در اين بازداشت تحمّل کردند، به تعبير خودشان «فقط براى آنان 
که آن شرايط را ديده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقيقى و انقلابى ادامه داشت. البته ديگر امکان تشکيل کلاسهاى سابق را به ايشان ندادند.

 

 در تبعيد

رژيم جنايتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آيت الله خامنه اى را دستگير و براى مدّت سه سال به ايرانشهر تبعيد کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگيرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ايران، ايشان از تبعيدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى عليه رژيم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شيرين قيام و مقاومت و مبارزه؛ يعنى پيروزى انقلاب کبير اسلامى ايران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکميت اسلام در اين سرزمين را ديدند.

 

 در آستانه پيروزى

درآستانه پيروزى انقلاب اسلامى، پيش از بازگشت امام خمينى از پاريس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصيت هاى مبارزى همچون شهيد مطهرى، شهيد بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمينى در ايران تشکيل گرديد، آيت الله خامنه اى نيز به فرمان امام بزرگوار به عضويت اين شورا درآمد. پيام امام توسط شهيد مطهرى «ره» به ايشان ابلاغ گرديد و با دريافت پيام رهبر کبير انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

 

 پس از پيروزى

آيت الله خامنه اى پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظير و بسيار مهّم بودند که در اين مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازيم: 
٭ پايه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهيد بهشتى، شهيد باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357. 
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358. 
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358. 
٭ امام جمعه تهران، 1358. 
٭ نماينده امام خميني«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359. 
٭ نماينده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358. 
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ايران؛ با تجهيزات و تحريکات قدرت هاى شيطانى و بزرگ ازجمله آمريکا و شوروى سابق. 
٭ ترور نافرجام ايشان توسط منافقين در ششم تيرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران. 
٭ رياست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجايى دومّين رئيس جمهور ايران، آيت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بيش از شانزده ميليون رأى مردمى و حکم تنفيذ امام خمينى (قدس سره) به مقام رياست جمهورى ايران اسلامى برگزيده شدند. همچنين از سال 1364 تا 1368 براى دوّمين بار به اين مقام و مسؤوليت انتخاب شدند. 
٭ رياست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360. 
٭ رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام، 1366. 
٭ رياست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368. 
٭ رهبرى و ولايت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبيرانقلاب امام خمينى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به اين مقام والا و مسؤوليت عظيم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شايستگى تمام توانستند امّت مسلمان ايران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمايند.


[ پنج شنبه 18 خرداد 1391 ] [ 12:25 ] [ دانیال عادل فر ]

 

 

فضايل كلي ماه رمضان
در بين ماه هاي سال قمري، ماه مبارك رمضان، از قداست و جايگاه ويژه اي برخوردار است چنانكه در دعاي مخصوص آن مي خوانيم: «... و هذا شهر عظمته و كرمته و شرفته و فضلته علي الشهور...»؛ (اقبال الاعمال/24) «و رمضان، ماهي است كه او را عظمت و كرامت و شرافت، و فضيلت دادي، نسبت به ماه هاي ديگر.»

رسول خدا(ص) مي فرمايد: «اگر كسي در اين ماه، يك آيه از قرآن، تلاوت كند، ثوابش مثل كسي است كه در غير ماه رمضان، يك بار قرآن را ختم كرده باشد.»(امالي صدوق/93) از امام صادق(ع) نيز نقل شده است: «هركس در ماه رمضان، صدقه اي بدهد خداوند هفتاد نوع، بلا را از او دور مي كند.» (بحار/ 93/316)

حضرت علي(ع) از پيامبر خاتم(ص) نقل مي فرمايد: «هيچ مؤمني نيست كه ماه رمضان را، به حساب خدا، روزه بگيرد، مگر آن كه خداي تبارك و تعالي، هفت خصلت را براي او لازم گرداند، هرچه حرام در پيكرش باشد محو و ذوب گرداند. به رحمت خداي عزوجل نزديك مي شود. (با روزه خويش) خطاي پدرش حضرت آدم را مي پوشاند. خداوند لحظات جان دادن را، براي او، آسان كند. از گرسنگي و تشنگي روز قيامت در امان است. خداي عزوجل از خوراكي هاي لذيذ بهشتي او را نصيب دهد. و بالاخره خداي عزوجل، برائت و بيزاري از آتش دوزخ را به او عطا فرمايد. (پرسش كننده در اين حديث مفصل، عالم يهودي بود) كه عرض كرد راست گفتي اي محمد.» (من لايحضر صدوق/2/74)

ماه مبارك رمضان علاوه بر اين كه ماه عبوديت و بندگي، و ماه غفران و رحمت الهي است، از جهات ديگر نيز حائز اهميت است:

1) ماه نزول قرآن
اولين ويژگي و امتياز ماه مبارك رمضان، نزول قرآن كريم بر قلب نازنين پيامبر خدا(ص) براي نجات و هدايت انسان ها در اين ماه پربركت است چنانكه خداي سبحان مي فرمايد: «ماه رمضان، ماهي است كه قرآن به عنوان راهنمايي مردم و نشانه هاي هدايت و فرق ميان حق و باطل در آن، نازل شده است.» (بقره/185) در آيه ديگر مي فرمايد: «ما قرآن را در شب مبارك فرو فرستاديم.»(دخان/2)

2) شب قدر و تعيين سرنوشت
دومين ويژگي كه باعث فضيلت ماه مبارك رمضان شده است، قرارگرفتن شب قدر و تعيين سرنوشت، در اين ماه نوراني است. چنانكه در سوره قدر مي خوانيم: «ما آن ]قرآن[ را، در شب قدر، نازل كرديم. و تو، چه مي داني شب قدر چيست؟ شب قدر ]در مقام و مرتبه[ از هزار ماه، بهتر و بالاتر است. ظاهراً مراد از قدر، تقدير و تعيين و اندازه گيري است، خداي تعالي در آن شب، حوادث يكسال ]از آن شب تا شب قدر سال آينده[ را تقدير مي نمايد، زنگي و مرگ، رزق ، سعادت و شقاوت و چيزهايي از اين قبيل را مقدر مي سازد. (تفسير الميزان ذيل آيه)

امام باقر (ع) در جواب سؤال از معناي آيه «انا انزلناه في ليله مباركه » مي فرمايد: «شب قدر كه همه ساله در ماه رمضان در دهه آخرش، تجديد مي شود، شبي است كه قرآن، جز در آن شب، نازل نشده، و آن شبي است كه خداي تعالي درباره اش فرموده: «فيها يفرق كل امر حكيم» در آن شب، هر حادثه اي كه بايد در طول آن سال، واقع گردد، تقدير مي شود، چه خير و چه شر، چه طاعت و چه معصيت، و چه فرزندي كه قرار است متولد شود، و يا اجلي كه بناست فرا رسد، و يا رزقي كه قرار است (تنگ و يا وسيع) برسد، پس آنچه در اين شب، مقدر شود، و قضايش رانده شود، قضايي حتمي است، ولي در عين حال، مشيت خداي تعالي در آنها محفوظ است.» (كافي /4/751)

منظور امام از اين كه فرمود: «ولي در عين حال مشيت خداي تعالي در آن ها محفوظ است» اين است كه قدرت خداوند هميشه مطلق است، او هر زمان، هر كاري را بخواهد در توانش هست، هر چند قبلا خلاف آن را حتمي كرده باشد، و خلاصه حتمي كردن يك امر، قدرت مطلقه خداوند را مقيد نمي كند، او مي تواند قضاي حتمي خود را نقض نمايد هر چند كه هيچ وقت چنين كاري را نمي كند.

حضرت موسي (ع) در مناجات با خداي سبحان، مي فرمايد: «خداوندا! مي خواهم به تو نزديك شوم، فرمود: قرب من، براي كسي است كه شب قدر، بيدار شود. گفت: خداوندا! رحمتت را مي خواهم، فرمود: رحمتم براي كسي است كه در شب قدر به مسكينان رحمت كند. گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تومي خواهم، فرمود: جواز صراط براي كسي است كه در شب قدر، صدقه اي بدهد. گفت: خداوندا! از درختان بهشت و از ميوه هايش مي خواهم، فرمود: آن ها براي كسي است كه در شب قدر، تسبيح كند. گفت: خداوندا! رهايي از جهنم را مي خواهم، فرمود: رهايي از جهنم براي كسي است كه در شب قدر،استغفاركند. گفت: خداوندا! خشنودي تو را مي خواهم، فرمود: خشنودي من براي كسي است كه درشب قدر، دو ركعت نماز بگذارد.» (مستدرك الوسائل نوري 7/754)

3) نزول ملائكه و روح
سومين ويژگي ماه مبارك رمضان، نزول ملائكه و روح درشب قدر و ماه مبارك رمضان است.
«فرشتگان و روح درآن شب به اذن پروردگارشان براي ]تقدير[ هركاري نازل مي شوند، شبي است پر از سلامت ] و بركت ورحمت[ تا طلوع صبح.» (قدر 4و5)
ابن عباس از رسول خدا (ص) روايات كرده است كه فرمود:«وقتي شب قدر مي شود، ملائكه اي كه ساكن درسدره المنتهي هستند و جبرئيل، يكي از ايشان است، نازل مي شوند، درحالي كه جبرئيل به اتفاق ساير سكان نامبرده، پرچم هايي را، به همراه دارند، يك پرچم، بالاي قبر من، و يكي بربالاي بيت المقدس، و پرچمي درمسجد الحرام و پرچمي برطورسينا، نصب مي كنند، و هيچ مؤمن و مؤمنه اي در اين نقاط نمي ماند مگر آن كه جبرئيل به او سلام مي كند، مگر كسي كه دائم الخمر و يا معتاد به خوردن گوشت خوك و يا زعفران ماليدن به بدن خود باشد.» (تأويل الآيات الظاهره، استرآبادي، ص 790)

4-ميهماني و ضيافت الهي
نزول قرآن، وقوع شب قدر، نزول ملائكه و روح، تقدير سرنوشت و... هركدام مائده هاي آسماني و غذاهاي معنوي است و سبب شده ماه مبارك رمضان، به عنوان ماه ضيافت و ميهماني الهي، نامگذاري شود، لذا پيامبر اكرم(ص) در آستانه ماه مبارك رمضان، اين گونه مي فرمايد:«اي مردم! ماه با بركت و رحمت و آمرزش، به شما روي آورده است، اين ماه، نزد خدا بهترين ماه است و روزهايش، بهترين روزها و شب هايش، بهترين شب ها، و ساعاتش بهترين ساعات. دراين ماه، شما به ميهماني خدا، دعوت شده ايد و در زمزه بهره مندان از كرامت خداوند، قرارگرفته ايد. دراين ماه نفس هاي شما، تسبيح خداست، و خواب شما، عبادت است و اعمال شما، پذيرفته، و دعايتان به اجابت مي رسد....»(المصباح كفعمي/ص 336)

امام صادق (ع) نيز به فرزندانش اين گونه سفارش مي نمايد:«جان هاي خود را به تلاش و كوشش واداريد؛ زيرا در اين ماه، روزي ها قسمت و اجل ها نوشته مي شود و در آن، نام ميهمانان خدا كه بر او، وارد مي شوند، نوشته مي گردد و درآن، شبي است كه عبادت در آن، از عبادت هزار ماه بهتر است.» (بحار/93/573)

با توجه به بيانات پيامبر (ص)، ماه مبارك رمضان ماه ضيافت و ميهماني است، در اين ضيافت پرشكوه و بي نظير، صاحب خانه و ميزبان، پروردگار جهان و ميهمانان، بندگان فقير و محتاج خداي سبحان، هستند و غذاهاي لذت بخش اين سفره رنگين و منحصر به فرد مائده هاي آسماني: روزه داري وچشم پوشي از لذائذ دنيوي، تلاوت قرآن، احياء و شب زنده داري، دعا و نيايش، طلب غفران و رحمت الهي و... است و ثمره اي كه انتظار مي رود از اين ميهماني پرشكوه و بي سابقه، عايد حال ميهمانان شود، تقواي الهي است چنانكه خدا سبحان مي فرمايد:
«اي افرادي كه ايمان آورده ايد، روزه بر شما نوشته شد، آن چنان كه بر كساني كه قبل از شما بود، نوشته شده بود، باشد كه پرهيزگار شويد.»(بقره/381)

آداب حضور در ضيافت الهي
در زندگي دنيا اگر روزي، انسان به ميهماني، دعوت شود، دعوت شدگان با توجه به مقام و موقعيت صاحب خانه و ميزبان و با درنظر داشتن ميهمانان ديگر، خود را براي شركت در ميهماني، آماده مي كنند، اگر صاحب خانه و ميزبان، شخصيت معتبر اجتماعي داشته باشد، ميهمانان با وقار، هيئت و هيبت خاصي، وارد مجلس شده و در طول جلسه و جريان ميهماني نيز باتوجه به شخصيت ميزبان و بزرگان ديگري كه در جلسه حضور دارند، در نشست و برخاست، غذا خوردن و صحبت كردن، دقت به خرج مي دهند تا با حركات اضافي، صحبت هاي بي مورد و... باعث مضحكه ديگران قرار نگيرند.

حال سؤال اين است كه در ضيافت و ميهماني بي سابقه، مجلل و پر شكوه ماه مبارك رمضان، ميهمانان، با چه شرايطي وارد اين بزم الهي شوند و چه ويژگي هايي را بايد رعايت كنند تا بتوانند استفاده و لذت كافي برده، نتيجه مورد انتظار را به دست آوردند؟

در جملات و كلماتي كه از حضرت رسول(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده است، ويژگي ميهمانان الهي، بيان شده است كه به چند مورد آن، اشاره مي شود:

پيامبر(ص) خطاب به جابر مي فرمايد: «اي جابر! در ماه رمضان، هر كسي، روز آن را روزه بدارد و جزئي از شبش را به عبادت بپردازد، و شكم و شرمگاه خويش را، پاك نگه دارد، و زبانش را حفظ كند، همان طوري كه از اين ماه، خارج مي شود از گناهان خويش خارج مي شود. جابر عرض كرد: اي رسول خدا! اين حديث، چه زيباست! رسول خدا فرمود: و رعايت شروط آن، چه سخت است!» (كافي/4/78)

در حديث ديگري مي خوانيم: «رسول خدا(ص) مطلع شد زني با زبان روزه، به خدمتكار خود، دشنام داده است، رسول خدا(ص) او را دعوت كرد و غذائي پيش او گذاشت، آن زن گفت: من روزه هستم. رسول خدا(ص) فرمود: چگونه روزه هستي كه كنيزت را دشنام مي دهي؟ روزه فقط خودداري از خوردن و آشاميدن نيست، بلكه خداوند آن را علاوه بر اين دو، مانع كارها و سخنان زشت كه روزه را بي اثر مي كند، قرار داده است، وه كه چه اندك هستند روزه داران و چه بسيارند كساني كه گرسنگي مي كشند.» (همان/78) در جاي ديگر مي فرمايد: «خداي عزوجل مي فرمايد: «كسي كه جوارح و اندام خود را از حرام هاي من، روزه ندارد؛ چه حاجت كه به خاطر من از خوردن و آشاميدن خودداري ورزد.» (الفردوس/5/242) حضرت زهرا(س) مي فرمايد: «اگر روزه دار، زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را، نگه ندارد، روزه به چه كار او مي آيد.» (مستدرك الوسائل7/663)

از امام صادق(ع) نقل شده است: «هرگاه روزه گرفتي، گوش و چشمت را از حرام، روزه بدار و همه اعضا و اندامت را از زشتي و پرگويي و اذيت كردن خدمتكارت باز دار. بايد وقار روزه در تو باشد، تا مي تواني، خاموش باش، مگر از ذكر خدا، و روزي كه روزه داري با روزي كه روزه نداري، يكسان نباشد، از خنديدن با صداي بلند، دوري كن؛ زيرا خداوند اين كارها را دشمن داند.» (بحار/93/292) در جاي ديگر مي فرمايد: «هرگاه روزه گرفتي، بايد گوش و چشم و مو و پوستت نيز روزه داشته باشد. آن حضرت اعضاي ديگري را نيز برشمرد و فرمود: روزي كه روزه داري با روزي كه روزه نداري، يكسان نباشد.» (كافي/4/78)

امام سجاد(ع) در دعاي خود، هنگام حلول ماه مبارك رمضان، اين گونه مناجات مي كند: «به وسيله روزه اين ماه، ياريمان ده؛ تا اندام خود را، از معاصي تو، نگه داريم و آن ها را به اعمالي واداريم كه خشنودي تو را فراهم مي آورد، تا با گوش هايمان، سخنان بيهوده نشنويم و با چشمانمان به ديدن چيزهاي لهو نشتابيم و دستانمان را به سوي حرام، نگشاييم و با پاهايمان به سوي آنچه منع شده، ره نسپاريم و با شكم هايمان، جز آنچه را، تو حلال كرده اي، در خود جاي ندهيم و زبان هايمان، جز به آنچه، تو خبر داده اي و بيان فرموده اي، گويا نشود، و رنج نكشيم، جز براي آنچه به پاداش تو، نزديك مي كند و به جا نياوريم، مگر چيزي را كه از كيفر تو، نگه مي دارد.» (صحيفه سجاديه/دعاي 44)
آنچه از مجموع احاديث و روايات به دست مي آيد، اين است كه انسان روزه دار براي بهره مند شدن از غفران و رحمت خداوند و استفاده بهتر از ضيافت الهي، علاوه بر خودداري و امساك از خوردن و آشاميدن و دوري از اموري كه روزه را باطل مي كند، امور ديگري را نيز بايد رعايت نمايد، تا بتواند در زمره روزه داران واقعي قرار گيرد؛ چشم، گوش، زبان، دست و پا و ساير اعضاي خود را از ارتكاب به گناه حفظ كند و در چارچوب موازين شرعي، از نعمت هاي بزرگ خدا استفاده كند.

جاي تأسف خواهد بود كه انسان در روزهاي گرم و نسبتا بلند تابستان، از خوردن، آشاميدن و اموري كه روزه را باطل مي نمايد خودداري كند ولي با چشم چراني، نگاه كردن به مناظر شهوت انگيز، رعايت نكردن حجاب و پوشش اسلامي، دروغ، تهمت، غيبت، گوش دادن به موسيقي، آزار و اذيت ديگران، عدم صداقت در معاملات، برخورد ناشايست با ارباب رجوع، بي انضباطي و اخلال در نظم عمومي و... آثار ارزشمند عبادت و روزه داري را به كلي، نابود سازد، و يا به حد اقل رساند و مشمول كلام پيامبر(ص) شود كه مي فرمايد: «بسا روزه داري كه بهره اش از روزه، گرسنگي و تشنگي است و بسا شب زنده داري كه بهره او از عبادت شبانه اي فقط بي خوابي است.»(امالي طوسي/661)

 



برچسب‌ها: ويژگي ها و آداب ماه رمضان, رمضان,
[ پنج شنبه 18 خرداد 1391 ] [ 12:16 ] [ دانیال عادل فر ]

 

 

توانایی شمارش صلوات با فشردن دکمه های موبایل،قابلیت تغییر دستی عدد شمارش شده در برنامه، قابلیت ذخیره سازی صلوات های شما و ... 

 

حجم: 82 کیلو بایت 
برای دانلود بر روی من مقابل کلیک کنیدsefr.ir/Downloads/dl.aspx

 

 



برچسب‌ها: دانلود , تسبیح شمار, نرم افزار مذهبی,
[ پنج شنبه 18 خرداد 1391 ] [ 11:57 ] [ دانیال عادل فر ]

 زینب علیهاالسلام دختر على و زهرا علیهماالسلام در روز پنجم جمادى الاولى سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، در پنج ‏سالگى مادر خود را از دست داد و ازهمان دوران طفولیت ‏با مصیبت آشنا گردید. در دوران عمر با بركت ‏خویش، مشكلات و رنج‏هاى زیادى را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخى چون اسارت و... را تحمل كرد. این سختى‏ها از او فردى صبور و بردبار ساخته بود. (1)

 

او را ام كلثوم كبرى، و صدیقه صغرى مى‏نامیدند. از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهیمه بود. او زنى عابده، زاهده، عارفه، خطیبه و عفیفه بود. نسب نبوى، تربیت علوى، و لطف خداوندى از او فردى با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طورى كه او را «عقیله بنى هاشم‏» مى‏گفتند. با پسرعموى خود«عبدالله بن جعفر» ازدواج كرد و ثمره این ازدواج فرزندانى بود كه دو تن از آن‏ها (محمد و عون) در كربلا، در ركاب ابا عبدالله الحسین علیه السلام شربت ‏شهادت نوشیدند. (2)

آن بانوى بزرگوار سرانجام در پانزدهم رجب سال 62 هجرت، با كوله بارى از اندوه و غم و محنت و رنج دار فانى را وداع گفت. در این مقاله برآنیم كه گوشه هایى از مناقب و فضائل آن حضرت را بررسى و بیان نماییم.

(برای دیدن متن کامل به ادامه مطالب بروید)




برچسب‌ها: فضایل و ویژگی , حضرت زینب ,
[ سه شنبه 16 خرداد 1391 ] [ 19:21 ] [ دانیال عادل فر ]

 امروز می خواهیم چند تا فیلتر شکن برای شما معرفی کنیم این فیلتر شکن ها صد در صد کار می کند و تضمینی و کاملا رجستری شده است و شما می توانید بدون هیچگونه شک و تردیدی استفاده کنید البته همیشه در نظر داشته باشید که این روزها فیلترشکن های تقلبی و نوظهور زیادی وجود دارد که بسیار مخرب هستند و سیستم شما رو به هم می ریزند و به هدفی هم که دارید نمی رسید و بجای اینکه فیلترشکنی بکنند بین انسان و خدایش فیلتر درست می کنند.

 

از این فیلتر شکن ها که وارد دنیای انسان ها شده اند می توان به تعصب غیر صحیح، تقلید کور کورانه، پیروی کردن از اکثریت، مد گرایی، پیروی کردن از عادات زشت اجتماعی و غیره اشاره نمود .
وقتی انسان مرتکب گناه می شود به مرور و تکرار گناه ها خودش را از خدا دورتر می کند و کم کم گناهان فیلترهایی می شوند که مانع ارتباط انسان با خدای خودش می گردند در این نوشته قصد داریم فیلتر شکن هایی رو معرفی کنیم که با استفاده از انها هیچ فیلتری نمی تواند مانع شما شود.
1-
نماز: بهترین فیلتر شکن دنیا که خود خدا هم زیر این فیلتر شکن را امضا و مهر کرده خصوصیت مهم این فیلتر شکن این است که مانع می شود انسان با گناه کردن فیلترهایی رو بین خودش و خداش ایجاد کند ... اگه باور ندارید این آیه رو بخوانید " ان الصلاه تنهی عن فحشا و المنکر عنکبوت/44

2- قرآن : لنگه نداره همه کسانی که متخصص هستند از این فیلتر شکن بی بدیل استفاده می کنند و جلوی کلام خدای تبارک و تعالی زانو می زنند برای استفاده از این فیلتر شکن آن را بخوانید و بفهمید و به آن عمل کنید.

3- ولایت: این فیلتر شکن بسیار قوی عمل می کنه برای استفاده از آن باید علاوه بر اعتقاد و محبت اهل بیت علیهم السلام انسان به سلاح عمل هم مجهز باشد و اطاعت پذیری از ولایت جزء لا ینفک وجودش باشد

 

التماس دعا 

 

 



برچسب‌ها: فیلتر شکن, دانلود فیلتر شکن,
[ سه شنبه 16 خرداد 1391 ] [ 19:10 ] [ دانیال عادل فر ]
صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 9 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امید وارم از مطالب راضی باشین نظر یادتون نره
موضوعات
برچسب‌ها
لبیک (20)
جنگ (14)
شهید (13)
خدا (10)
طنز (6)
شعر (6)
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 705
بازدید کل : 181171
تعداد مطالب : 176
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 705
بازدید کل : 181171
تعداد مطالب : 176
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


مهدویت امام زمان (عج) دانشنامه عاشورا وصیت شهدا آیه قرآن